مقصود من از بیان هر عرض تویی
دنیا همه مستحبّی و فرض تویی
خواندیم به سوره ای یقول الإنسان
انسان اذا زلزلت الأرض تویی
مجید لشگری
مقصود من از بیان هر عرض تویی
دنیا همه مستحبّی و فرض تویی
خواندیم به سوره ای یقول الإنسان
انسان اذا زلزلت الأرض تویی
مجید لشگری
تا پیشه شان شاعر آیینی شد
حال دل شان همین که می بینی شد
گفتند علی خداست گفتیم که نه!
این کفر چقدر کفر شیرینی شد
مجیدلشگری
دلم با یا علی هر بار جانی تازه میگیرد
کتاب عشق با نام علی شیرازه میگیرد
من از “الیوم اکملت لکم” اینگونه فهمیدم
خدا با مهر او دین مرا اندازه میگیرد
برای تهنیت آن یار با وفا امروز
زدردر امد چون هدهد سبا امروز
گشود اناب گوهر فشان و خنده کنان
پس از سلام به من داد مژده ها امروز
هرکه را آسمانی اش کردند
در نگاه تو فانی اش کردند
که عطر و بوی تو داشت
غرقِ در مهربانی اش کردند
ای باب حاجت همه ای قبلۀ مراد
نور الهُدی, ولیِّ خدا, سید العِباد
خیرالامم, محیط کرم, آسمان جود
ابن الرضا, امام نهم, حضرت جواد
هر که به هر جا رسد از کرم زینب است
بوی خوش کربلا از حرم زینب است
طیّ زمان ها نرفت یک اثر از پرچمش
ملک سلیمان که نیست , این علم زینب است
شده آمـــــاج ِبلا, گر حَرَمت یا زینب
کم نگردد ز جلال و حشمت یا زینب
گــــر نـدارد سلفی ها و هوادارانش
ترسی از آهِ دلِ پُر زِغمت یــــــازینب
زینبی هستم خدائی می کنم
من ز عدوانش جدائی می کنم
او خودش گفته که با یک گوشه چشم
مشهدی را کربلائی می کنم
هر کس طواف کعبه ی دلدار می کند
حتما نظر به چهره ی یک یار می کند
هر چند گل نیاز ندارد به لطف خار
اما گهی نگه به تن خار می کند
می ترسم از اینکه به مرادم نرسم
با اینکه شده بزم فراهم,نرسم
امروز که”باب الشهدا” باز شده
بگذاربمیرم, به محرم نرسم
نمک شور دو چشمت به زمین میریزد
خنده کردی زلبت در ثمین میریزد
دست خود را بکشی عرش برین میریزد
از نخ تار عبات حبل متین میریزد