شعر مدح حضرت صدیقه طاهره

مادر

اگرچه کاهم از آتش إبا نخواهم کرد
نماز سوختنم را قضا نخواهم کرد

بدون مهر تو خورشید را نمی خواهم
بدون نام تو حتی دعا نخواهم کرد

مادر

یارِ امروزِ من و یاورِ فردا؛ مادر
پدرم شد علی(ع) و حضرت زهرا(س) مادر

آبروی همه عالم، شده مهریه اش آب
هست بی شک به خدا معنیِ دریا مادر

یا زهرا

ریشه دارم لابلای ریشه‌های چادرت
نذر کردم تار و پودم را برای چادرت

آسمانم باش؛ حالا که کبوتر نیستم
می‌پرم مثل غباری در هوای چادرت

حبل المتینِ انبیا

هرچه خوبی می شناسی جمع در یافاطمه ست
تکیه گاهِ ما یقین دارم که تنها فاطمه ست

شکر می گویم خدا را که غبارِ این درم..
آبرو و اعتبارِ گریه کُن ها..فاطمه ست

عشقِ زهرا

عشقِ زهرا آخرش کارِ خودش را می کند
مهرِ او ..اسبابِ رحمت را مهیّا می کند

عشقِ زهرا تکیه گاهِ محکمی باشد یقین
هر ز پا افتاده ای را زود احیا می کند

دم‌به‌دم

دم‌به‌دم فاطمه با هر قدمش گفت: «علی»
چه مبارک قدمی و چه مبارک غزلی!
 
و خدا گفت «عَلِیٌّ بَشَرٌ کَیْفَ بَشَر»
و علی گفت که «زَهْرا بَشَرٌ کُفْوُ عَلِی»!
 

اُم اَبیها

وقتی خدا دو لوح و قلم را درست کرد
نوری میان عرش معلی درست کرد
با نور فاطمه به جهان جان دمید و بعد
مارا گدای “اُم اَبیها” درست کرد

بهار علی

در روز سخت یار علی بود فاطمه

پیوسته در کنار علی بود فاطمه

دشمن شعار زشت به لب داشت, در عوض

زیباترین شعار علی بود فاطمه

مدح بی بی سلام الله

از اشک های چشم تو زمزم درست شد

از ناله های نیمه شبت غم درست شد

با یاری ملائکه در هیئت خدا

از چادر سیاه تو پرچم درست شد

چشم خشک

چشم خشک از چشم های تر خجالت می کشد

چشمه وقتی خشک شد, دیگر خجالت می کشد

سوختن در شعله ی دل, کمتر از پرواز نیست

هر که این جا نیست خاکستر, خجالت می کشد

زنده شدم

دوباره زنده شدم با دعای مادرتان

قلم زدم و سرودم برای مادرتان

دوباره دفتر شعرم ستاره باران است

و شمس فاطمه بر روی جلد تابان است

از همه بهتر من

ای ماه تمامِ از همه بهتر من

 ای مهرمدام, سایه­ ی بر سر من

من سیدم ومادر سادات تویی

آه ای همه افتخار من مادر من

 سیدعلی لواسانی

 

دکمه بازگشت به بالا