از تو گفتن همیشه شیرین است
دل ما را دم تو تکسین است
لطف بی حدّ و مرز تو آقا
شامل حال ما محبّین است
از تو گفتن همیشه شیرین است
دل ما را دم تو تکسین است
لطف بی حدّ و مرز تو آقا
شامل حال ما محبّین است
کعبه خلوتگه اسرار فراوان علیست
بیت حق جلوهگر از روی درخشان علیست
در جهان مرد عمل باش و علی را بشناس
که ترازوی عمل کفه و میزان علیست
به جز از علی نباشد به جهان گرهگشایی
طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی
چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن
به جز او به زخم دلها ننهد کسی دوایی
تنها اسدالله به خیبر شده فائق
مبهوت شدند آن دو فراریِ منافق
از واهمه گشتند به هر سو متفرق
جا داشت همان لحظه که طاغوت کند دِق
چنان سرباز گیر افتاده ی در بین عدوانش
به دام افتاده ام در لشکر انبوه مژگانش
اگر تیغ کج ابرو تدارک دیده , این گردن
نمیباشم مسلمان گر نمایم رد احسانش
حکم تقدیر بر این است که حیدر باشی
جانشین خلف شخص پیمبر باشی
نام زیبای تو بر سر در دل حک شده است
تا پناه دل غمدیده ی نوکر باشی
رسیده اند سه تایی سرِ قرار نجف
پیمبر و اسد الله و کردگار نجف
کنار حضرت ایوان سر مزارِ علی
خدا گذاشته با جسم خود قرار نجف
اگر که جامه ی مردی تمام ابریشمین باشد
وگر سر تا به پای او زر و در و نگین باشد
اگر او مالک ملک عراق و هند و چین باشد
بسوزد در دل دوزخ چو هیزم آتشین باشد
طُــرفهُ العِـینی سراپای وجودم را گرفت
از خُدا , تا در جهان اذن ورودم را گرفت
خواستم بودونبود من شود اینگونه شد
از منِ دُنیــا زده , بودونبودم را گرفت
میکده پر ز می شده ساقی
من بیچاره پشت در ماندم
بین طعنه… میان زخم زبان…
نامتان را به روی لب خواندم
معنی آئینه و آب ای علی
شوق تمنای شهاب ای علی
حاصل عمر نبی ای شیرحق
ضامن فردای کتاب ای علی
شاهی و در نبرد تورا شیر گفته اند
خورشید را به روی تو تصویر گفته اند
موی تورا شبیه به زنجیر گفته اند
باید فرار کرد ولی دیر گفته اند