در سرخی نگاه شما غم درست شد
از آن غروب بود که ماتم درست شد
از سال شصت و یک که زمین خورد آسمان
حال و هوای ماه محرم درست شد
در سرخی نگاه شما غم درست شد
از آن غروب بود که ماتم درست شد
از سال شصت و یک که زمین خورد آسمان
حال و هوای ماه محرم درست شد
راوی نوشت روی تنت پا گذاشتند
سر را جدا نموده و تن را گذاشتند
آقا بگو که بی صفتان روی پیکرت
جایی برای بوسه ی زهرا گذاشتند؟؟
نام تو می برم خدا را شکر
سائل این درم خدا را شکر
در حریم تو مادرت زهرا
داده بال و پرم خدا را شکر
طی شده منزل به منزل در هوای سوختن
نیست از ما هرکسی که نیست پای سوختن
هرچه میخواهد بیاید!باز عزت با من است
نوبتی باشد اگر اینبار نوبت با من است
یا لـَیتنا کُنـّا معک …بیتاب هستم
شـکر خـدا که نوکـر ارباب هستم
شکر خدا در کوچه یِ سینه زنی ها
سـرباز صـفرِ لشـکـر ارباب هستم
کم کم غروب شد همه رفتند خانه ها
پشت سرم چه زود درآمد بهانه ها
کم کم غروب شد همه در کوفه جا زدند
در کوچه ها چقدر به من پشت پا زدند
تمام زاویه ها را کشیده ای قائم
آهای سرو قدِ سرترین٬سرت سالم
غزال “اُم ولد” نور چشم های جواد
پدر بزرگ شب قدر حضرت قائم
دوباره مطلع اشعار من “علی جان” است
چکیده ی من و طومار من “علی جان” است
به دانه دانه ی تسبیح کربلا سوگند
که بهترین گلِ اذکار من “علی جان” است
جلوهای از جبروت آوردند
سورهای از ملکوت آوردند
اَبری از جنسِ بهار و باران
به سرِ این بَرَهوت آوردند
سخت محتاجم به خلوتگاهِ طور سامرا
قلب تاریکم شده محتاج نور سامرا
می شود دل, گیرِ این منزل اگر عاشق شود
با دو لقمه نانِ حضرت, از تنور سامرا
نوبت عشق است و کاروبار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است
ای هدایت را به معنا جلوه گر
وی امامت از وجودت مفتخر
ای زنسل راد مردی و شرف
ای علی دیگر شاه نجف