آیهی انتظار معصومه
عزت پایدار معصومه
مایهی افتخار معصومه
همه جا سفرهدار معصومه
آیهی انتظار معصومه
عزت پایدار معصومه
مایهی افتخار معصومه
همه جا سفرهدار معصومه
اگر چه درد … اگر چه هزار غم داریم
کنارِ حضرتِ معصومه ما چه کم داریم
کنارِ دخترِ باران و خواهرِ خورشید
بهشت حرفِ کمی هست تا حرم داریم
این تجـلّیِ زینـبِ کـبراست
کوثرِ بی نظیرِ کشورِ ماست
سایه یِ لطفِ او رویِ سرِ ماست
حـرمِ او حـریمِ مادرِ ماست
از نفس گرچه خواهر افتاده
باز یاد برادر افتاده
این همه راه آمده اما
وسط راه آخر افتاده
باز هم رو بر این در آوردم
بهر این آستان , سر آوردم
گفتم از پا فتاده ام , گفتند
رو بر این در بیاور آوردم
هم غمِ اشک دو خواهر , دو برادر راکشت
هم فراق دو برادر که دوخواهر را کشت
هر دو تا داغِ بزرگیست برای زهرا
وای از غصّۀ اولاد که مادر را کشت
حیا به دست تو آموخت دلبری ها را
و آمدی که امامت کنی پری ها را
تویی که چادر شب را به ماه پوشاندی
گره زدی سر هر غنچه روسری ها را
با اینکه به چشمت رخ دلدار ندیدی
بانو عوضش هم غم بسیار ندیدی
گل روی سرت از سر هر بام رسیده
گل روی سرت آمده و خار ندیدی
کارم ز گریه کردن پنهان گذشته است
دردمن از امیدِ به درمان گذشت است
درهم شکسته خاطرم از دوریت حسین
چون قایقی که از دل طوفان گذشته است
گندم ری ثمنت شد, بابی انت و امی
غرق خون کل تنت شد, بابی انت وامی
تو نفس می زدی اما, بین دشمن چه جدالی
بر سر پیرهنت شد, بابی انت وامی
روزی که حُرمتِ حرم مصطفی شکست
در بینِ هجمهها درِ بیتالولا شکست
کوچه شلوغ بود و ارازل به صف شدند
طوری به در زدند که از چند جا شکست
پا از گلیم بیشتر انداخته گدا
وقتی به خاک پات سرانداخته گدا
اطراف صحن بال و پر انداخته گدا
گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا