از تماشای رُخ ماه تو شد مهتاب مست
از طلوع چهره ات ، هنگام مَد شد آب مست
پشت هر پلک تو یک میخانه پنهان است…اگر
چشمهایت هست در بیداری و در خواب مست
از تماشای رُخ ماه تو شد مهتاب مست
از طلوع چهره ات ، هنگام مَد شد آب مست
پشت هر پلک تو یک میخانه پنهان است…اگر
چشمهایت هست در بیداری و در خواب مست
وقتی رَجَز می خوانْد میدان زیر و رو شد
کـوفیِ ترسو باز هـم بی آبـرو شد
لرزید میـدان زیرِ پاهایِ علمـدار
صِفـِّیْن با تکبیرِ حیدر رو به رو شد