کینه ها چون بود مادرزاد…آمد مادرت
کردی از پهلویِ او تا یاد…آمد مادرت
غربت و تنهایی ات بر هیچکس پوشیده نیست
تا نباشی هیچ دشمن-شاد…آمد مادرت
کینه ها چون بود مادرزاد…آمد مادرت
کردی از پهلویِ او تا یاد…آمد مادرت
غربت و تنهایی ات بر هیچکس پوشیده نیست
تا نباشی هیچ دشمن-شاد…آمد مادرت
تو بگو برادرم چی کار کنم؟
یادگار مادرم چی کار کنم؟
دست من نیست اگه دلواپس شدم
آخه من یه خواهرم چی کار کنم؟
بعد از دو ماه اشک و عزا فابک للحسن
خواهی رضای فاطمه را فابک للحسن
این روضه وا کند گره ی کور را : اگر
دردت شده بدون دوا , فابک للحسن
این بار آخر است منم روبه روی تو
تو سوی من نشستی من هم به سوی تو
کفراست کفر اگر که بهشت آرزو کند
وقتی نشسته زینب تو پیش روی تو
بر بوریای کهنه کفن گریه میکند
«تا خامه لب گشود سخن گریه میکند»
پای غمش به داغ جوان دیده ها قسم
«بیچاره است مرد چو زن گریه میکند»
در سینه ام آهی ز غم آکنده باشد
این بنده از خوابِ گران شرمنده باشد
دارد به آخر می رسد این ماهِ رحمت
چشمم به دستانِ تو که بخشنده باشد
داری عقیله -خواهر من- گریه می کنی؟
آیینهٔ برابر من گریه می کنی
از لا به لای خیمه دلم تا مدینه رفت
خیلی شبیه مادر من گریه می کنی
مادرم گفت مرا مست رخ یار شوم
گرد شمع رخ تو از همه بی کار شوم
تا که دیدم بدنت زیر سم اسبان رفت
گفتم آیم به کنار بدنت زار شوم
اگر چه ایل و تبار مرا به همراهت…!
برو حسین(ع) که دست خدا به همراهت
دعای حرز لبم را به گردنت بستم
برو حسین(ع) که این بوسه ها به همراهت
امشب فقط مانده برای ما برادر
این دشت فردا می کند غوغا برادر
با من نگو فردا چه خواهد شد که زینب(س)
می ترسد از غمهای این صحرا برادر