شعر ولادت امام رضا

پنجره فولاد

تا رسیدم به درگه حرمت
چون غباری به پات افتادم
بوی عطری که از زمین آمد
تا همیشه نرفته از یادم

یا ضامن آهو

امشب مدینه جنّت الاعلای عشق است
طوفانِ رحمت خورده بر دریای عشق است
در خانه ی موسی ابن جعفر غصّه ای نیست
چون که شب میلاد یک آقای عشق است

جانم رضا

سراغ پرچمت را از شمیمِ باد می‌گیرم
نشانِ رود را از ماهی آزاد می‌گیرم

حرم یعنی شفا؛ یعنی همان هوی مسیحایی
که دارم دَم‌به‌دَم از دوری‌اش غمباد می‌گیرم

گدای رضاییم

خوشا ما که همسایه جنتیم
به خان کریمش همه دعوتیم
گدای رضاییم و در عزتیم

به دست کریمش چه خوش عادتیم
رضا پادشاه است و ما رعیتیم

یا ولی الله

خدا وقتی تجلی کرد با انوار پنهانش
کشید او پرده از غیب الغیوبش از شبستانش
خدا وقتی خودش را دید در آئینه بندانش
علی را آفرید و رفت با اسماءِ تابانش

یا امام رضا(ع)

امشب قرار ، یار دل بی قرار شد
یعنی که باب میل همه ، روزگار شد
نور ِدو چشم ِحضرت ِ باب الحوائجی
واکرد چشم و خاک ، خزانش بهار شد

گدایان مُلکِ سُلطـانیم

تـا گدایان مُلکِ سُلطـانیم
فقر را عار خود نمی‌دانیم
خاک درگاه یا غلامِ سیاه
“هرچه مارا لقب دهند آنیم”

ضامن آهو

زیر ایوانِ طلا چشم ترم مخصوص ِ توست
جَلد خود کردی مرا! بال و‌ پرم مخصوص ِ توست

ضامن آهو شدی! پشتم به عشقت گرم شد
آبروداریِ روزِ محشرم مخصوص توست

پنجره فولاد رضا

حرف ها گفتیم با پنجره فولاد رضا
بغض ها ترکیده در صحن گوهرشاد رضا

نیمه شبها تا سحر خیره به گنبد بوده ام
پر گناه و خیره سر خیره به گنبد بوده ام

السلام ای شاه خوبان

باز باران با ترانه
با نوایی از خراسان
میخورَد بر بامِ قلبم
السلام ای شاه خوبان

سلام حضرت سلطان

سلام حضرت والا سلام حضرت سلطان
سلام رحمت پروردگار حضرت باران

قسم به نان تنوری خانه ات که همیشه
به دستهای گدا داده است دست شما نان

مهربان

مهربان قهر نکن وضع گدا در خطر است
سگ ولگرد شما دور حرم در به در است

زهره ترکیده منم ، اخم نکن جان جواد
خودم و دار و ندارم همه قربان جواد

دکمه بازگشت به بالا