شعر ولادت حضرت زینب س

دردانه حیدر

از “غلام”خانه اش “مولا” اگر یادی کند
از محالات است “بنده” میل آزادی کند
از “خرابات” است چیزی به رعیت میدهند
حیف از آن که مستمندی قصد “آبادی” کند

سپر شدی

سلام ایزد منان به زینب کبری
سلام باطن قرآن به زینب کبری

سلام نفس پیمبر به حضرت زینب
سلام ساقی کوثر به حضرت زینب

عقیلۀ آل علی رسید

اوصاف ذوالجلال دمادم مشخص است
توحید ناب در همه عالم مشخص است
بیت النبی که مرکز اسماء کبریاست
یک یک در آن عشیرۀ خاتم مشخص است

علمدار زینب است

امشب که از شکوفه‌ی باران لبالب است
امشب دلم به تاب و سرم گرمِ این تب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور است و مستی است و شبی عشق مشرب است

عالمهء بی معلمی

دوباره نام تو آمد میان دلم لرزید
قلم جنون بسرش زد شد عاشق و رقصید
خدانمایی عشق تو عقل را پس زد
تمام رشته عقل بشر زهم پاشید

بنویسید

بنویسید خداوند و پس از آن زینب
بنویسید علی در دلِ میدان : زینب
بنویسید که زهراست در ایمان زینب
بنویسید حسن بعد حسن جان زینب

شعر ولادت حضرت زینب (س)

امشب از بهشت حقّ بر زمین دری وا شد

بیتِ مرتضی گویی رشک باغ طوبیٰ شد

جلوه ی علی آمد, زینِ اَبْ هویدا شد

تا سحر ز شور و شوق بس که سینه شیدا شد

دکمه بازگشت به بالا