هرکسی آمد به استقبال او با نیزه زد
پیرمردی با عصا با بغض بی اندازه زد
با لب تشنه شهیدش کردن اما بعد آن
من بمیرم بر تنش بی رحم، نعل تازه زد
علی بهرامی نیا
هرکس حسینی شد یقینا اهل ایمان است
مشمول لطف بی کران حی رحمان است
از درگه تو می شود تا عرش بالا رفت
این وادی طور است یا ملک سلیمان است
هرکسی آمد به استقبال او با نیزه زد
پیرمردی با عصا با بغض بی اندازه زد
با لب تشنه شهیدش کردن اما بعد آن
من بمیرم بر تنش بی رحم، نعل تازه زد
این راه و رسم عاشقی آخر ندارد
عالم به غیر از کوی او بهتر ندارد
دربار شاهان جهان را گر بگردی
جمله امیری همچو او نوکر ندارد
سر بریدند تو را هلهله بر پا کردند
عده ای نیز به یک گوشه تماشا کردند
ز بلندی تل از دور خودم می دیدم
نانجیبان به سر راس تو دعوا کردند
رو گرفتی که کبودی تو پیدا نشود
باعث رنجش زخم دل مولا نشود
سر سجاده دعا کرده حسن آهسته
بی کسی کاش نصیب دل بابا نشود
آب از دست تو سقا به خدا حیران است
مشک و تیر و علمت تا به ابد گریان است
تک یل حیدری و بر تو بنازد زینب
با نگه صف شکنی کین طرق شیران است