مجتبی خرسندی

انگار انتظار به پایان نمی رسد

انگار انتظار به پایان نمی رسد
داغ فراق یار به پایان نمی رسد

پاییزها دومرتبه تکرار می شوند
این سال بی بهاربه پایان نمی رسد

قبله ی هفتم ما قبله ی هشتم دارد

قبله ی هفتم ما قبله ی هشتم دارد
تا خراسان رضا آینه در قم دارد

توبه شد عاقبت گریه ی هر زائر مست
برزمین ریخت هرآن باده که در خم دارد

یا ایها العزیز…

جمعه ها رفت , ولی جمعه ی موعود نشد

جمعه ها می رود ای جمعه ی دلخواه بیا

مجتبی خرسندی

نشسته آتش کینه به جان نیجریه

نشسته آتش کینه به جان نیجریه
شکسته شد به ستم استخوان نیجریه

دوباره قصه ی تاریخ , دست ظلم اینبار
نکرده رحم به پیر و جوان نیجریه

ما را بنویسید به نام علویون

ما را بنویسید به نام علویون
شاهان جهانند غلام علویون

صد شکر خدا را که از آن روز ازل دل
یک مرتبه افتاد به دام علویون

هوای شهر پر از نفخه ی رهایی هاست

هوای شهر پر از نفخه ی رهایی هاست
پر از نسیم دل انگیز کربلایی هاست

خدا کند که به امید کربلا باشد
که این جدایی ها بهترین جدایی هاست

عالم وآدم شده گدای رقیه

عالم وآدم شده گدای رقیه
ریزه خور سفره ی عطای رقیه

باطنش این است که رسیده به معراج
هر که شده خاک زیر پای رقیه

گذشته است دراین داغ آب ازسر آب

گذشته است دراین داغ آب ازسر آب
که آب هم شده شرمنده در برابر آب

کسی ندیده که دریا به آب رو بزند
ولی به حکم ادب آمده به محضر آب

گوشه ی خرابه

نیمه شب گوشه ی خرابه کسی , داشت با شاپرک سخن می گفت

دختری داشت دردودل می کرد , زیرلب نم نمک سخن می گفت

باسرانگشت خاکی أش آرام , شانه می زدبه موی بابایش

از سفر.گم شدن.بیابان.خار , ازهمه تک به تک سخن می گفت

مدح حیدر صلوات الله علیه

آیات محکمات خدا مدح حیدر است

ذکر لب پـیمبـر ما مدح حیدر است

هر روز ما به مدح علی می شود شروع

هوهوی صبح باد صبا مدح حیدر است 

مرد روضه ها

ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند

مثل حیدر درمیان کوچه هایش می کشند

 نامسلمانان به فکر سنّ وسالش نیستند 

پابرهنه,بی عمامه ,بی عبایش می کشند

علاج بیماری

 

دلم گرفته ازاین جمعه ها که تکراری ست

   وسهم روزوشبم بی شماگرفتاری ست

گناه پشت گناه و…… گناه پشت گناه

            گناه:نقل ونباتی که بینمان جاری ست

دکمه بازگشت به بالا