عاشقی کردن من جز غم و آزار نشد
دل من سوخت که دلداده ی دلدار نشد
من خطا کردم و او دید مرا, رد شد و رفت
باز گل کاشت و این نوکر بد , خوار نشد
عاشقی کردن من جز غم و آزار نشد
دل من سوخت که دلداده ی دلدار نشد
من خطا کردم و او دید مرا, رد شد و رفت
باز گل کاشت و این نوکر بد , خوار نشد
نماز شکر خوانده ام , به خاطر محبتت
همیشه مست مانده ام , به جرعه ی ولایتت
نیمه ی جان کشانده ام , به بارگاه رحمتت
به عمق دل نشانده ام , رزق خود از کرامتت
بر بی کسان پناهی , یارب الهی العفو
کن سوی ما نگاهی , یارب الهی العفو
ای مهربان خدایم , ذکر من و ندایم
بگذر تو از خطایم , یارب الهی العفو
روزها می رود و خاطره ها می ماند
خاطراتی که به دل مانده مرا می ماند
یارها جمله روند و چه فراموش شوند
یار من هست همیشه به خدا می ماند
السلام ای عم ختم المرسلین
السلام ای حامی والای دین
سرور جمع شهیدان احد
شیر حق بعد از امیر المومنین
بیا به حال خرابم دعا نما مهدی عج
مرا ز قید معاصی رها نما مهدی عج
مرا که غافلم از لطف بی حدت مولا
بیا ز ورطه ی غفلت جدا نما مهدی عج
خوب یا خوب تر از خوب به خوبی تو نیست
ماه یا ماه تر از آن به نکویی تو نیست
ای که در دایره حسن گرفتار شدی
نه گرفتار , ولی نقطه ی پرگار شدی
سخن از بانوی دین است که نورش یکتاست
روشنی اش به جهان روشنی بی همتاست
مدح او را نتوان گفت ز بس که والاست
هر چه گوییم فقط عرض ارادت ازماست
اشکی برای چشم ما گه گاه دادید
ما را میان شهر گریه راه دادید
ما ذره ای بودیم لیکن از عطایی
کوه کرامت را به پرِّ کاه دادید
دل چون حرم و دفتر و دیوان حسین است
از روز ازل بر سر پیمان حسین است
زیبا سخن از عشق اگر آمده هر جا
نقشی است که سر لوحه ی دیوان حسین است
هر چهقدر از ما گرفتاران تمنا میرسد
باز هم از سوی او امروز و فردا میرسد
تا به کِی چشم انتظاری تا به کِی دربهدری
نامهی وصل من و او کِی به امضا میرسد؟
یار غریب من چرا ترک سفر نمی کند
این شب سخت و تیره را چرا سحر نمی کند
از آخرین نگاه او , به من گذشته سال ها
نگار من بسوی من چرا نظر نمی کند