مرضیه عاطفی

عزیزم حسین(ع)

پسرهای مرا کشتند! دیگر
مسلمانان مرا مادر نخوانید
پریشانم پریشانم پریشان
مرا أم البنین دیگر نخوانید

جواد إبن رضا(ع)

دوباره ماتمی در قلب خاص و عام افتاده
اگر شال عزا بر شانهٔ اسلام افتاده

زنی در قالب همسر دوباره شر به پا کرده
شبیه جعده(لع) در ذهنش خیالی خام افتاده

یا ولی الله

با عشق بینهایت و آماده آمده
بنیانگذار مسجد و سجاده آمده

ذریه الرسول(ص)، امید جهانیان
مثل علی(ع) بدون ریا، ساده آمده

إقرأ بسم ربّکْ

شد قلبمان مسرور، إقرأ بسم ربّکْ
شد عیش؛ جفت و جور، إقرأ بسم ربّکْ

ختم الرُسُل شد انتخاب از جانب حق
جبریل شد مأمور، إقرأ بسم ربّکْ

ام المصائب

هستی ات را امتحانی پُر بلا از تو گرفت
سایهٔ روی سرت را کربلا از تو گرفت

تا که در صبرِ مصائب شهرهٔ عالم شوی
آمد و دست قضا فوراً عصا از تو گرفت

جانم علی

هر که شد در عمر خود یکبار مهمانِ علی(ع)
دل به دستش داد و شد همواره حیرانِ علی(ع)

عاشقش شد! خاطرش را خواست و بود از ازل
جان پیغمبر(ص) دمادم بسته بر جانِ علی

نورِ چشم ضامن آهو

از شعف از شوق سرشارم، ندارم غصه ای
خوب شد حالِ بد و زارم، ندارم غصه ای

قرعهٔ فالم به دست صاحبِ «بخشش» رسید
یاورم شد! بخت شد یارم، ندارم غصه ای

یا زهرا

میان قحطیِ انسانیت؛ دریایِ دیگر داشت
برایش زندگی در اوج غم معنای دیگر داشت

نگاهش کرد و روحش تازه شد از آن وقارِ ناب
کنارش غرقِ آرامش شد و دنیایِ دیگر داشت

گلِ یاس نبی

میدهد بر جسم عالم؛ جان، گلِ یاس نبی
با خودش می آورد باران، گلِ یاس نبی

آمد و زد سورهٔ کوثر به دستش بوسه ای
عطر نابی داد بر قرآن، گلِ یاس نبی

مادرم

من و مادر و کوچه و اضطراب
دل آشوبه و بغض و رنج و عذاب

کسی آمد از نسل ابلیس ِ پست
جسورانه با کینهٔ بی حساب

غم ِ بی مادری

رفتی و بعد تو هیچکی نیومد
بگیره از حالمون یه خبری
خونه سوت و کوره! تنهاتر شدیم
خیلی سنگینه غم ِ بی مادری

وای مادرم

من و مادر و کوچه و اضطراب
دل آشوبه و بغض و رنج و عذاب

کسی آمد از نسل ابلیس ِ پست
جسورانه با کینهٔ بی حساب

دکمه بازگشت به بالا