مهدی رحیمی زمستان

یا غریب الغربا

اینکه هر صحنی به روی شانه اش یک ساعت است
یعنی اینکه این حرم در جای جایش فرصت است

دست خالی آمدن سخت است از پیش رئوف
حاجت خود را گرفتن از تو خیلی راحت است

مشهد الرضا

وقتی که آوردند قرآن را به مشهد
جان را به تن دادند جانان را به مشهد

شد پایتخت حاجت عالم, خراسان
یعنی که باید برد تهران را به مشهد

به‌گریه گشت به دنبال گوشواره…

 

 

به شکِ فقه یقین شد امام جعفر صادق
ثمن صدیق‌ و ثمین شد امام جعفر صادق

پس از پیمبر اکرم به خُلق از نظر خَلق
محمد ششمین شد امام جعفر صادق

السَّلامُ عَلَیْکُمْ أَئِمَّهَ الْهُدَى…

چارتا گل چونکه دٙرهم شد گلابش بهتر است
با همین توجیه این وادی شرابش بهتر است

چار خورشید است بر انگشتر دست بقیع
اینچنین جنس نگینش از رکابش بهتر است

مرام شیعه

به دنیا آمدى تا مطلبى دیگر بیاموزم
من از رفتار تو الله را اکبر بیاموزم

کلاس درس شد سجاده ات,من روز میلادت
نشستم تا جهان را پاى این منبر بیاموزم

بابالحوائج

درهم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته
بس که چشمش وا شده ابروش خم برداشته
از عرب چشمان نافذ را به تذهیب مژه
این کمان آرشی را از عجم برداشته

شعر شهادت حضرت موسی ابن جعفر(ع)

تنت وقتی که در تشییع با در ربط پیدا کرد
مسیر روضه از اول به مادر ربط پیدا کرد

تو را برروی تخته پاره ای تشییع کردند و
به نوعی روضه با تابوت کوثر ربط پیدا کرد

ذخرالحسین

در گیر و دار قائله زینب اگر نبود
شلاق بود و سلسله زینب اگر نبود

میداد زجر٬ زجر دو چندان رقیه را
آن شب میان قافله زینب اگر نبود

متن این قرآن

چون درخت پسته که در خاک رفسنجان طلاست

درنجف وقتی بنوشی چایی گیلان طلاست

گرچه درجام طلا,دور ازتو خواهد شد نجس
برضریح تو ولی انگور آویزان طلاست

شعر مناجات امام رضا(ع)

گنبدت مال خودت من فکر راهی دیگرم
فکر دستی مهربان و سرپناهی دیگرم

گندم صحن تورا خوردم که درفکر حرم
مثل آدم دم به دم درگیر آهی دیگرم

شعر زیارت مخصوصه حضرت امام رضا(ع)

شمعی شدم که بی تو به سوسو درآمده ست
سوسو کنان دوباره از این سو درآمده ست

چشمم ز گنبد تو خود ماه آمده
ابرو به صحن رفته و چاقو درآمده ست

شعر ولادت امام رضا(ع)

دل کندن از دریا به ساحل بستگی دارد
به ماه نیمه,ماه کامل بستگی دارد

دل بردن و دل دادن و دل کندن و رفتن
کار جهان تنها به یک دل بستگی دارد

دکمه بازگشت به بالا