دیده اشک است و جگر آتش و دل غم دارد
دار دنیا چه کم از داغ جهنم دارد؟
نسل ها در پی هم چشم به راهت مردند
نسل امروز هم آینده مبهم دارد
دیده اشک است و جگر آتش و دل غم دارد
دار دنیا چه کم از داغ جهنم دارد؟
نسل ها در پی هم چشم به راهت مردند
نسل امروز هم آینده مبهم دارد
دور زمان به نیمه شعبان رسیده است
اندوه و درد و غصّه به پایان رسیده است
بر جسم مُرده ی همگان جان رسیده است
از آسمان , خلیفه ی رحمان رسیده است
دست افشانی کند سرو ِ سر ِ هر کوچه ای
جشن ها بر پا شده است بر معبر هر کوچه ای
این هزار و چندمین روز عبادت میشود
این هزار و چندمین جشن ولادت میشود
دل به طوفان زدم, بدون حساب
باده پنهان زدم, بدون حساب
بی حساب و کتاب بخشیدم
به خلایق ثواب بخشیدم
دل شد زغم هجر تو یک دریا غم
روزی من امروز غم و فردا غم
یک سال دگر گذشت از غیبت تو
باید چه کنم جشن بگیرم یا غم؟
سید مجتبی شجاع