همه ی بال و پرش را بردند
پیش چشمش ثمرش را بردند
بعد گهواره شش ماهه او
معجر شعله ورش را بردند
همه ی بال و پرش را بردند
پیش چشمش ثمرش را بردند
بعد گهواره شش ماهه او
معجر شعله ورش را بردند
همه ی حرف های من با تو
آبرو, اعتبار دنیا تو
نور,خورشید,بندگی,توحید
همه تفسیر می شود با تو
با شانه ای لرزان کنار یک نفر برگشت
از کوچه با تصویر تلخ یک خبر برگشت
تا خانه ای لبریز از بوی خیانت رفت
از کوچه ای لبریز از بوی خطر برگشت
ای شیعیان ماییم انوار هدایت
ماییم خورشید سماوات ولایت
ما نور چشم کائنات و ممکناتیم
مائیم اعلی علت ایجاد خلقت
دوباره آمده ام, پس کسی صدا کرده
میان این همه مردم مرا سوا کرده
دعای خیر کسی پشت سینه زن ها هست
چقدر فاطمه در حق ما دعا کرده
طی این راه سری پای خدا می خواهد
دلی از غیر خداوند جدا می خواهد
یه زلالی سحرهای دعا باید شد
طی این راه رفیق شهدا باید شد
رو می کنیم سوی شما جور دیگری
شاید نظر کنی تو به ما جور دیگری
شب های جمعه روضه ما را شما بخوان
ما را ببر به کرببلا جور دیگری
رو می کنم به روی شما جور دیگری
شاید نظر کنی تو به ما جور دیگری
شب های جمعه روضه ما را شما بخوان
ما را ببر به کرببلا جور دیگری
این تیغ ها نظام تنت را به هم زدند
تر کیب صورت و بدنت به هم زدند
تیزی نیزه های پر از خشم شامیان
تصویر کهنه پیرهنت را به هم زدند
شکر بر منّت خدا داریم
باز هم شوق ربّنا داریم
ما ز یمن حضور سبز شما
دلی از عشق با صفا داریم
کلبه ی ویران دل امشب گلستان می شود
روح جان عاشقان تسلیم جانان می شود
بیت بیت عاشقی از سر گرفته می شود
لطف حق در قالب باران نمایان می شود
همه شب را به دعا سر کردی
شهر را جمله منوّر کردی
با نفس های لبالب عطرت
خانه را تا که معطّر کردی ,