چوبه محمل

سر به محمل

چون دگر فریاد طفلان را شنید

از حرم تا قتلِگه فریاد دید


ای خدا زینب از این غم پیر شد
 

مو سپید از ماتم آن شیر شد

بگذار بگذریم

 

هرچند پای بی رمق او توان نداشت

هرچند بین قافله جانش امان نداشت

 

بارامانتی که به منزل رسانده است

چیزیکم از رسالت پیغمبران نداشت

دکمه بازگشت به بالا