گروه شعر یا مظلوم

ثاراللهی‌ام

خیر را مِن‌باب نابودی شر آورده‌ام
خاندانم را به امداد بشر آورده‌ام

با بروز آشکار وجه ثاراللهی‌ام
کربلا را از دل تاریخ در آورده ام

واویلا…

شبیه مادرم دیگه نمیشه هیچکس اما تو
نشون دادی به بابات جلوه‌ی اُمّ‌ابیهاتو

صدام‌ کردی و آخرسر ، کنارت اومدم با سر
میبینی کار دنیامو، میبینی کار دنیاتو

سه ساله ارباب

گفتم به دل وقتش شده دل‌دل ندارد
دنیای من دور از پدر حاصل ندارد

با گریه ام بدخواب کردم دشمنت را
یک نیمه‌جان که ترسی از قاتل ندارد

عزیزم حسین(ع)

سِیرِ آنان که دلبرند کنم
او لآخر تو را پسند کنم
در کمندِ ت وام که جبرانِ
اینکه یاران تو ک ماند کنم

ابن الحسن

ابن الحسن هستم جگر دارم عمو جان
پیش تو از بازو سپر دارم عمو جان
با سر دویدم سمت تو تا سینه ات را
از زیر پای شمر بردارم عمو جان

نان حلال

سر پیش جز تو خم نکنم، بنده زاد ه ام
تا پای جان به پای غمت ایستاد ه ام
کتمان نمیکنم همه جا جار میزنم
با افتخار نوکر این خانواده ام

یا مسلم ابن عقیل(ع)

از مسلم سفیر به شاهنشه دلیر
این اشکنامه را بپذیرید از این حقیر
ای نام جد اطهر تو روی هر منار
وی آفتاب روشن دین ای مه منیر

میا کوفه حسین(ع)

هیشکی دیگه کنار مسلمت نیست
الان که دارم به تو نامه میدم
کوفه وفاداره به بی وفاییش
تنها دارم راهو ادامه میدم

پیراهنی در عرش

پیراهنی در عرش آویزان شد امشب
چشم تمام قدسیان گریان شد امشب
با ناله های مادری عالم به هم ریخت
یکباره دنیا کلبه ی احزان شد امشب

سفره نذری محرم

خون او قصه ی سرخ ی ست که جریان دارد

تربتش خاصیت دارو و درمان دارد

یک نفر نیست که در دام نیفتد، اینها

برکاتی است که گیسوی پریشان دارد

قربونی هامو بپذیر

از خجالت نذا مو سفید بشم
نمیذاری تا که نا امید بشم
این دو تا قربونی هامو بپذیر
تا جلو فاطمه رو سفید بشم

برادر زینب(س)

من از لبت شنیدم، تا اسم کربلا را
دادند دست روحم، درد و غم و بلا را
مانند تو ز من هم پوشیده نیست اسرار
میبینم ابتدا را ، میخوانم انتها را

دکمه بازگشت به بالا