هوای دولتِ مشرق سفیرِ باران شد
و چترهای دلِ ما سریرِ باران شد
کویرِ سر به هوایِ به آسمان محتاج
دچار مرحمت سر به زیر باران شد
هوای دولتِ مشرق سفیرِ باران شد
و چترهای دلِ ما سریرِ باران شد
کویرِ سر به هوایِ به آسمان محتاج
دچار مرحمت سر به زیر باران شد
از لطف التماس ِ صداهایِ آهوان
بی گریه هم گرفت دعاهایِ آهوان
آهو زیاد محضر معشوق میرود
پس وصلمان کنید به پاهایِ آهوان
گویید بر خلق جهان عالم سرا پا نازشد
در رتبه و قدر و شرف از هر جهت ممتاز شد
شد ماه شعبان جلوه گر درهای ر حمت باز شد
وز رحمت حق بهر ما افشا هزاران راز شد
یا رضا گویم و ازگفته خود دلشادم
بنده اویم و از هر چه که غیر آزادم
مستم ازجام لب لعل شراب انگیزش
بنهاده غمی اندر دل وکرد آبادم
تو را با نام آهو می شناسند
رضای حضرت هو می شناسند
تمام رعیت ملک عظیمت
به نام شاه خوشرو می شناسند