شعر ولادت اميرالمومنين (ع)

شعر ولادت امیرالمومنین (ع)

جای دارد که به یُمنِ قدمش در کعبه
جایِ این پارچه و خِشت شَوَد زر کعبه

اولین خِشت مسلمانیِ ما را بِگذاشت
اولین بار که پا زد به زمین در کعبه

شعر ولادت امیرالمومنین (ع)

باز هم آمد شبِ حیران شدن
وقتِ جنون وقتِ پریشان شدن
شُکر نوشتند برایِ دلم
آیِنه ای گوشه ی ایوان شدن

شعر مدح مولا

نفس نفس زدم هر دم در آرزوی علی

قدم قدم به نجف می روم به سوی علی

قسم به لحظه ی ناب فمن یمت یرنی

که جان دهم فقط آخر به عشق روی علی

شعر ولادت امیرالمومنین (ع)

تو آمدی ستایش بت بی اثر شود
با نام تو زمین و زمان شعله ور شود
رویای مکیان همه زیر و زبر شود
حق است در مدیحت تو مکه کر شود

شعر ولادت حضرت علی (ع)

با قلم احساس من نقش دو ابرو میکشید
مست شد تاکه ز تاب زلف و گیسو میکشید
نبض احساس دلم,من را به هر سو میکشید
یک صدو ده مرتبه بانگ هوالهو میکشید

شعر مدح امیرالمومنین (ع)

ذات حق در صورت دنیاییت تصویر شد
چهره ی تو قاب شد از آینه تقدیر شد
خضر بعد از دیدنت آواره ی صحرا شد و
قیس بعد از رویتت از عشق لیلاسیر شد

شعر مدح و ولادت حضرت علی (ع)

کعبه سنگی‌ست که آیینه سرای تو شده
حال از شش جهت انگشت نمای تو شده

پرده‌ی بیت که بر دامن او چنگ زنند
به امیدی متمسک به ولای تو شده

شعر مدح و ولادت امیرالمومنین (ع)

بیت نخستم مثل تیغی آبدار است
چون بر لبم لاسیف الاّ ذوالفقار است

باید به وجد آیند ابیاتم در این شعر
وقتی شروع این غزل نـام نگار است

شعر مدح مولا

برای وصف تو لالند منطق و اِدراک
دلیل خلقتِ افلاک و خواجه ی لولاک

نوای  اشهدُ اَنّ علی ولیُّ الله
نموده یکصد و ده بار در دلم پژواک

شعر ولادت حضرت علی (ع)

برای گفتن از او پای شعر هم به گِلْ است
قلم به دست من حتّی هنوز هم دو دل است
چگونه واژه بگیرد به کار چون خجل است
که جان سپردن شاعر ز عجز, محتمل است

مدح حضرت امیر المومنین علی (ع)

درمحفلی که نام تو باشدگناه نیست

غیرازدودست تو بخدا تکیه گاه نیست

در مکتب تو بحث سفید وسیاه نیست

حالم بدون یاد نجف رو به راه نیست

شعر مدح حضرت امیر المومنین علی (ع)

بسم حق… بسم محمد… بسم سلطان نجف

سینه ام آتش گرفت از داغ هجران نجف

تشنه ام من تشنه ی خورشید تابان نجف

“گر زبانزد هست گرمای بیابان نجف

دکمه بازگشت به بالا