شعر ولادت اميرالمومنين (ع)

خدا همینکه تورا آفرید بی تردید

خدا همینکه تورا آفرید بی تردید
تمام هیبت خود را به چشم تو بخشید
همینکه عرش و اهالی آن رُخت را دید
دلیل سجده خود را بر آدمی فهمید

ولایت شیر خدا

با ذکر یاد و نام علی مست میشوم

هر لحظه با کلام علی مست میشوم

 دانه ز دست هر کس و ناکس نمیخورم

چون که به روی بام علی مست میشوم

قبله ی مردم

 

درساعتی شگفت, مکعّب شکست و بعد

مردیبه جای قبله ی مردم نشست و بعد

 

رکعـتشـدو نمـاز شدو حمـد و سوره شد

آمـدطلسم مسجـدیـان را شکــست و بعد

قاری قرآن کعبه

 

آنروز آسمان به کَفَش خُم گرفته بود

دریای عشق , شور تلاطم گرفته بود

از شوق رب الارض و تماشای چهره اش

آدم سراغ خوشه ی گندم گرفته بود

خانه زاد کعبه

نگاهی کرد مولا جان گرفتم

نفس زد با دمش ایمان گرفتم

تکلم کرد و من قرآن گرفتم

و از او درس یک انسان گرفتم

نوکریِّ شاه عرب

با حرف و حدیث کعبه همراه شدیم

با نوکریِّ شاه عرب  شاه شدیم

در مکتب او صاحب این جاه شدیم

از خوب و بد زمانه آگاه شدیم

غرق تولّای ولی نعمت

فرصتی پیش آمده تا از رجب صحبت کنیم

سینه را غرق تولّای ولی نعمت کنیم

از شکاف کعبه با حال و هوای اعتکاف

تا طواف خالصی دور از نفاق وانحراف

دکمه بازگشت به بالا