همینکه رزق شب ما دعای حیدر شد
زمان فیض گدا زاده ها مقدر شد
ز شوق تا سحر آنقدر پر زده جبریل
که کوچه های مدینه تماماً از پَر شد
شعر ولادت امام حسن (ع)
ابر رحمت مینشیند بر سر دوش نسیم
فصل باران است «بسم الله الرحمن الرحیم»
ای حدیث حا و سین و نون تو آغاز حُسن
السلام ای پیش تو تسلیم، دلهای سلیم
میرسیدی گرم استقبال می شد خانه ات
میگشود آغوش، در، خوشحال می شد خانهات
با وجود چهره ی ماه تو در هر ماه نو
خود،ستاد ثبت استهلال می شد خانهات
کبوتریم و پی دانه ی امام حسن
رسیده ایم در خانه ی امام حسن
تمام مردم این شهر، شهرت ما را
شناختند به دیوانه ی امام حسن
گناهکارترین بندهی توام یارب
بهجان فاطمه شرمندهی توام یارب
ببین بهپا شده بتخانه در دلم، اما
هنوز معتقدم بندهی توام یارب
جمله ای از نور، روی طاقِ عرش افتاده است
میزبان هم، بهر مهمانان خود آماده است
جان ما آماده ی یک مستی جانانه شد
روزه داران! لحظه ی دیدار صاحبخانه شد
گرچه در دنیا فراوان میشود پیدا کریم
نیست مانند “حسن” اما دراین دنیا کریم
آنقدر پیش خدا رفتهست بالا رتبهاش
تا به عشق او لقب دادهست قرآن را “کریم”
مژده که باد صبا با گل لبخند آمد
در بهار رمضان عطر خوشایند آمد
مظهر جود و کرم وجه خداوند آمد
نفَس ماه زدیدار رخش بند آمد
گفتم علی و نقش لبم شد اباحسن
آئینه ای برابرِ شیرِ خدا حسن
زیباترین ستاره ی شب های فاطمه است
زیباترین ترانه ی زهراست یا حسن
از حرم قرب خدای حسن
امر شده سجده به پای حسن
زر شدم از خاک عبای حسن
خلقت من بوده برای حسن
اگر بیقراری بگو یا حسن
که آرام گردد دلت با حسن
شب قدر نزدیک و ما سائلان
پناهی نداریم الا حسن