شعر ولادت امام حسين (ع)

شعر ولادت امام حسین (ع)

روزِ اَلَست , روزِ ازل , لحظه های عشق
روزی که آفریده شد عالم برای عشق

روزی که آفرینشِ گیتی تمام شد
آغاز شد به دستِ خدا ماجرای عشق

به کسی کار ندارم

به کسی کارندارم که بهشتم لیلی ست

بت بتخانه ورهبان کنشتم لیلی ست

خاک من خاکجنون است و سرشتم لیلی ست

هر چه درمکتب استاد نوشتم لیلی ست

ارباب جهان

شوری است میان سینه , دل بیتاب است

غوغاست در آسمان و شب مهتاب است

از عرش صدای هلهله می آید

عید است…شب ولادت ارباب است 

جذبه ی اللهی

ای همه ی کون ومکان مست تو

قوت وقدرت همه دردست تو

ای نفست آیه ی توحید ما

عزت وحکمت همه پابست تو

پایان انتظار

صد شکر که شام انتظار آخر شد

چشمان , همه از شوق حضورش تر شد

خوشحال ترین مرد جهانست علی

یک بار دگر فاطمه اش مادر شد

زهرا هدایتی

 

مفتح الابواب

ما شیعه زاده ایم و هوادار حیدریم

تا آخرین نفَس همگی یار حیدریم

عمّاریاسر, اَصبغ و سلمان و مالکیم

حُجر وکمیل و میثم تمّار حیدریم

روز ازل حسینیه شد سینه هایمان

روز الست, روز ازل, لحظه های عشق

روزی که آفریده شد عالم برای عشق

روزی که آفرینش گیتی تمام شد

آغاز شد به دست خدا ماجرای عشق

تذکره‌ی کرب و بلا

نور حق می دمد از مشرق سجاده‌ی تو

چه شکوهی ست در این زندگی ساده تو 

می رود از نظرش جنت و ملک و ملکوت

آنکه از روز نخستین شده دلداده‌یتو 

حضرت دلبر

به نامحضرت دلبر سخن کنم اغاز

به نامنامی او  میکنم لب از لب باز

چنان چوطوطی طبعم که سر دهد آواز

پریده مرغدل از سینه می کند پرواز

باز از عرش غزل های مرا آوردند

باز از عرش غزل های مرا آوردند

شیشه ناب عسلهای مرا آوردند

باز آغوش در آغوش دلم را بردند

طعم شیرین بغل های مرا آوردند

بر سینه ام

بر سینه ام هنوز چو خنجرنشسته است

آن داغ سرخ , داغ صنوبر نشسته است

یک غم , دو غم که نیست در این سینه ی غریب

صدها هزار ماتم دیگر نشسته است

لبم امشب

لبم امشب دوباره شیرین شد
آسمان مدینه رنگین شد
به در خانه علی نور است
در خانه ستاره آذین شد
ای که بر چشم شور و بد لعنت

دکمه بازگشت به بالا