شعر ولادت حضرت زينب (س)

اولین دختر مولاست

خبرى هست در آرامش دریا امشب
فاطمه,فاطمه آورد به دنیا امشب

ظاهراً جلوه گر حضرت زهراست ولى
باطناً آمده آئینه ى مولا امشب

خواهر

وقتی که گهواره است دستان برادر
خواهر رسید اول به دامان برادر

بعد از ولادت گریه کرد و مادرش گفت
آرام باش ای دخترم, جانِ برادر

سپر شدی

سلام ایزد منان به زینب کبری
سلام باطن قرآن به زینب کبری

سلام نفس پیمبر به حضرت زینب
سلام ساقی کوثر به حضرت زینب

عقیلۀ آل علی رسید

اوصاف ذوالجلال دمادم مشخص است
توحید ناب در همه عالم مشخص است
بیت النبی که مرکز اسماء کبریاست
یک یک در آن عشیرۀ خاتم مشخص است

زینت ولی اللّه اعظمی

قرار هست که از عشق با خبر باشد
نگاه تشنه ی خورشید بر قمر باشد

حسین روبروی زینبش نشسته اگر
بناست نور در این خانه بیشتر باشد

علمدار زینب است

امشب که از شکوفه‌ی باران لبالب است
امشب دلم به تاب و سرم گرمِ این تب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور است و مستی است و شبی عشق مشرب است

عالمهء بی معلمی

دوباره نام تو آمد میان دلم لرزید
قلم جنون بسرش زد شد عاشق و رقصید
خدانمایی عشق تو عقل را پس زد
تمام رشته عقل بشر زهم پاشید

بهشت

هر کس که در این میکده نوکر شده باشد
ننگ است که دلواپس محشر شده باشد
بی ساغر و می مست شود در همه ی عمر
با یار اگر عمر کسی سر شده باشد

بنویسید

بنویسید خداوند و پس از آن زینب
بنویسید علی در دلِ میدان : زینب
بنویسید که زهراست در ایمان زینب
بنویسید حسن بعد حسن جان زینب

شعر میلاد حضرت زینب (س)

هر کس که در این میکده نوکر شده باشد
ننگ است که دلواپس محشر شده باشد
بی ساغر و می مست شود در همه ی عمر
با یار اگر عمر کسی سر شده باشد

شعر ولادت حضرت زینب(س)

آن که نامش کرده عالم را مسخر زینب است
آن که وصفش می رباید هوش از سر زینب است

مادرش آموزگار مکتب شرم وحیاست
فارغ التحصیل دانشگاه مادر زینب است

شعر ولادت زینب(س)

گرچه خورده گره دل به نام حضرت زینب
مرا که شان بیان نیست در حکایت زینب

همین بس است به شرحش اگر بسنده کنم من
که کوه ریشه گفته از استقامت زینب

دکمه بازگشت به بالا