شعر ولادت اهل بيت (ع)

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

ای رونق فصل بهار أُمِّ إِسحاق
ای دلخوشی روزگار أُمِّ إِسحاق
تو فرق داری با همه , از دار دنیا
تنها تویی دار و ندار أُمِّ إِسحاق

شعر مدح و ولادت حضرت رقیه (س)

بوی گل در همۀ ارض و سما پیچیده

بازهم باغ جنان جامه نو پوشیده

دست مولاست به این سفره نمک پاشیده

در کویر دل من باز گلی روئیده

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

سوره کوثرِ امام حسین

جلوه مادرِ امام حسین

نمکِ لشگرِ امام حسین

نازنین دخترِ امام حسین

شعر ولادت نازدانه کربلا

دختری آمد از قبیله ی عشق
نذر راهش سبد سبد احساس
عالمی غرق شور لبخندش
کاشف الکرب حضرت عباس

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

یک جلوه کرد نور منور درست شد
نورش تلالو کرد , که گوهر درست شد
از گرد و خاک مقدم او زر درست شد
بهر ثناش این همه منبر درست شد

شعر مدح و ولادت حضرت رقیه (س)

سلام ما به حضور مطهّرت خاتون

درود , دختر ارباب عشق و زیبائی

سلام روشنی چشمهای ثارالله

درود آبی بی انتهای دریائی

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

روزی که آمد دست و پا گم کرد تقویم
واشـد لبِ هـور و مـَلـَک تنها به تکـریم

از ماه و روز و ساعت و سالش نگفتند
گـفتـند زهـرا آمـده گفتـیم … تسـلیم

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

بهار , رویشِ او را به صحنِ گلها خواند
نسیم , آمدنش را به گوشِ دریا خواند

شبی که آمد و گُل شد سپیده می‌بارید
فرشته بر قدمِ نو رسیده می‌بارید

شعر ولادت حضرت رقیه(س)

آخر جواب داد سحر ربنای ما
دیدی گرفت این دم آخر دعای ما

دختر چراغ خانه ی باباست, باز هم
روشن شد از فروغی چراغی سرای ما

شعر ولادت ولی عصر عج

کشیده از همان آغاز نرجس انتظارش را
نه چندین روز و شب, نه ماه خالص انتظارش را

ولایت گر که شد معیار و روضه گر که شد مقیاس
برای شیعیان کردند شاخص انتظارش را

از دوری

 من کیستم بجز دو سه خط شعر ناتمام
یک روح بی اراده و یک مستی مدام

ای آنکه آسمان و زمین در مدار توست
روی تو صبح روشن و موی تو رنگ شام

شعر ولادت حضرت صاحب الزمان عج

عشق رختیست که بر قامت جان دوخته ایم
این متاعی است که جان داده و نفروخته ایم

ترس از فقر ونداری دو جهان در ما نیست
عشق رزقیست که تا آخرت اندوخته ایم

دکمه بازگشت به بالا