شعر ولادت اهل بيت (ع)

مـِهرِ پیمبـر

سایه یِ رحمتِ ایزد به رویِ سَر دارم
شـکرُلِلَّـه به دلـم مـِهرِ پیمبـر دارم

توصیه هایش اگر حلقه یِ گوشم باشد
می شوم عرش نشین ساقی کوثر دارم

اولین قبله ی توحید

عاقبت زلف تو را باد بهم می ریزد
دل از این لطف خداداد بهم می ریزد
حرف شیرین شده, فرهاد بهم می ریزد

اینکه می آیی و رخساره بر افروخته ای

اهلِ منبر

کارِ ما نیست از شما گفتن
ما کـجا وُ خـدا خـدا گفتن

گفتن از این قبیله کارِ خداست
این عشیره عشیره یِ زهراست

جمال تو

به این غبار, نگاهی که آفتاب شود

بسوز قلبِ مرا, کز غمت مُذابّ شود

دوباره رویِ تو را آسمانِ جمعه ندید

کدام جمعه, جمالِ تو ماهتاب شود؟

صالح ترین عبد خدا

صالح ترین عبد خدا موسی بن جعفر
حق است هرکس هست با موسی بن جعفر
ما بنده و آقای ما موسی بن جعفر
محتاج‌ها گویند یا موسی بن جعفر

دهمین نور

آسمانیست جلوه های شما
روی چشمان ماست جای شما

حضرت جبرئیل با بالش
طاق نصرت زده برای شما

یا امام هادی (ع)

تمام زاویه ها را کشیده ای قائم
آهای سرو قدِ سرترین٬سرت سالم

غزال “اُم ولد” نور چشم های جواد
پدر بزرگ شب قدر حضرت قائم

حضرت خورشید

دوباره مطلع اشعار من “علی جان” است
چکیده ی من و طومار من “علی جان” است
به دانه دانه ی تسبیح کربلا سوگند
که بهترین گلِ اذکار من “علی جان” است

جلوه‌ای از جبروت

جلوه‌ای از جبروت آوردند
سوره‌ای از ملکوت آوردند

اَبری از جنسِ بهار و باران
به سرِ این بَرَهوت آوردند

خلوتگاهِ طور سامرا

سخت محتاجم به خلوتگاهِ طور سامرا
قلب تاریکم شده محتاج نور سامرا

می شود دل, گیرِ این منزل اگر عاشق شود
با دو لقمه نانِ حضرت, از تنور سامرا

حضرت عشق

نوبت عشق است و کاروبار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است

یا امام هادی(ع)

ای هدایت را به معنا جلوه گر
وی امامت از وجودت مفتخر
ای زنسل راد مردی و شرف
ای علی دیگر شاه نجف

دکمه بازگشت به بالا