مـا انـتظار دیـدن دلــدار داریم
در سینه عشق حیدر کرار داریم
ما با غـلامی علـی شـاه جهـانـیم
چشم انتظار مهدیِّ صاحب زمانیم
مـا انـتظار دیـدن دلــدار داریم
در سینه عشق حیدر کرار داریم
ما با غـلامی علـی شـاه جهـانـیم
چشم انتظار مهدیِّ صاحب زمانیم
صدای پای کسی از بهشت می آید
خدای عاطفه و سرنوشت می آید
و عطر یاس حسینی سرشت می آید
کسی که ناحیه ها را نوشت می آید
سحر ماه خدا روح دعا می آید
شافع بی بدلِ روز جزا می آید
سِرّ مستور امام الشهدا می آید
آن طبیب دل بیمار و گدا می آید
خبر رسید به دریا خدا گوهر داده
به شاخ و برگ ولا باز برگ و بر داده
به خانواده ی زهرا اگر پسر داده
دعای نیمه شب مادری ثمر داده
همین که شامّه ام مستِ بوی نرگس شد
وصال, روزی این بینوای مُفلس شد
حضور حضرت معشوق در دلم حس شد
“ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد”
ما بنده ایم و اختیار از خود نداریم
جز آنکه سر بر خاک پای تو گذاریم
ما را گدای کوی دلبر خلق کردند
ما با گدای تو شدن سرمایه داریم
دست افشانی کند سرو ِ سر ِ هر کوچه ای
جشن ها بر پا شده است بر معبر هر کوچه ای
این هزار و چندمین روز عبادت میشود
این هزار و چندمین جشن ولادت میشود
سحر آمد کبوتریم همه
اکثراً ناز میخریم همه
عاشقی دردسر کشیدن داشت
غالباً ما گِران سَریم همه
عشقت میان سینهی من پا گرفته
شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دلها را تو با گوشهنگاهی
حالا که کار عاشقی بالا گرفته
بنویسید به بالینِ همه باباها…
یک پسر , خوب تر است از همه ی دنیاها…
بنویسید به روی سَرِ هر مجنونی ,
سهمِ او خونِ دل است از شَعَفِ لیلاها
گرچه دارد بی عدد زیبا اثر نقاش تو
از تو زیباتر کجا دارد دگر نقاش تو ؟
کرده با نقش تو خود را جلوه گر نقاش تو
با رخت , بر رخ کشیده صد هنر نقاش تو
بس نمک خرج تو کرده با شکر نقاش تو
عاشقت باشد ز هر کس بیشتر نقاش تو
من هرچه که دارم به فدای علی اکبر
پر میزنم امشب به هوای علی اکبر
گر گوش دهم , عمر , نمازم به قضا نیست
با صوت اذانی به صدای علی اکبر