شعر ولادت اهل بيت (ع)

بهشت

هر کس که در این میکده نوکر شده باشد
ننگ است که دلواپس محشر شده باشد
بی ساغر و می مست شود در همه ی عمر
با یار اگر عمر کسی سر شده باشد

بنویسید

بنویسید خداوند و پس از آن زینب
بنویسید علی در دلِ میدان : زینب
بنویسید که زهراست در ایمان زینب
بنویسید حسن بعد حسن جان زینب

شعر میلاد حضرت زینب (س)

هر کس که در این میکده نوکر شده باشد
ننگ است که دلواپس محشر شده باشد
بی ساغر و می مست شود در همه ی عمر
با یار اگر عمر کسی سر شده باشد

شعر ولادت حضرت زینب(س)

آن که نامش کرده عالم را مسخر زینب است
آن که وصفش می رباید هوش از سر زینب است

مادرش آموزگار مکتب شرم وحیاست
فارغ التحصیل دانشگاه مادر زینب است

شعر ولادت زینب(س)

گرچه خورده گره دل به نام حضرت زینب
مرا که شان بیان نیست در حکایت زینب

همین بس است به شرحش اگر بسنده کنم من
که کوه ریشه گفته از استقامت زینب

شعر ولادت حضرت زینب(س)

سرشار از ترانه ی یک رود جاری ام

امروز در نهایت امّیدواری ام

احساس میکنم که به دریا بدل شدم

احساس میکنم که بر این خاک جاری ام

شعر ولادت حضرت زینب(س)

کیست بعد از فاطمه بانوی والا زینب است
آنکه ما را جمع کرده دور مولا زینب است

کیست آنکه ارث از مادربزرگش برده است
آنکه او را چون خدیجه خواند, طاها زینب است

شعر ولادت حضرت زینب(س)

قلبم دوباره بی سر و سامان زینب است
دستم همیشه چنگ به دامان زینب است
ملک خدا به گرد سر و جان زینب است
عالم همه چو گوی به دستان زینب است
دنیا تمام , واله و حیران زینب است

شعر ولادت حضرت زینب(س)

آن قدر عاشقیم که املا نمی شود
مستی ما که در قلمی جا نمی شود

زلف مرا به پنجره های ضریح عشق
طوری گره زدند , دگر وا نمی شود

شعر ولادت حضرت زینب(س)

عاشق شدیم و عاشق حیران ماشدند
قومی اسیر زلف پریشان ما شدند

آنقدر عاشقیم که عشاق روزگار
مبهوت اشتیاق گریبان ما شدند

سفره ی عقد,

صدای هلهله ای عاشقانه می آید
صدای پای تغزل, ترانه می آید
بهشت خنده کنان, این میانه می آید
خدا به شوق در این آستانه می آید

پدر کشور مایی

عاشقان تشنه ی دیدار سحر میمانند
عاشقان ارزش این واقعه را میدانند
عاشقان روزی خود وقت سحر میگیرند
و ز احوال هم اینگونه خبر میگیرند

دکمه بازگشت به بالا