شعر ولادت اهل بيت (ع)

به احترامش

عصاره ای ز گِل صبر انتخاب شد
اثر گرفت ز روح خدا و ناب شد
مؤنث است ولی عین بوتراب شد
دوباره نقشه ابلیس ها خراب شد
به حیدری پس از حیدر انتصاب شد

شعر ولادت حضرت زینب (س)

امشب از بهشت حقّ بر زمین دری وا شد

بیتِ مرتضی گویی رشک باغ طوبیٰ شد

جلوه ی علی آمد, زینِ اَبْ هویدا شد

تا سحر ز شور و شوق بس که سینه شیدا شد

مدح حضرت زهرا (س)

مینویسم دوباره از سر خط
نام زیبای حضرت زهرا
مینویسم که هرکه جای خودش
آسمان جای حضرت زهرا

طفلش

آمد از آن میان و تو را انتخاب کرد
تیری که صورت پدرت را خضاب کرد

آمـــــــد پـــــدر بــــــرای تو آبــــی طلـــب کند
دشمن چگونه شد که پدر را جواب کرد؟

خبری بین شهر پیچیده

خبری بین شهر پیچیده
مژده,”بابای آفتاب” آمد
فاطمه مادرانه می خندد
حسن از نسل بوتراب آمد

زائر بارگاه میکده ام

السلام علیک یا ساقی
گوشه چشمی,خراب آمده ام
اشک هایم دخیل دامن تان
زائر بارگاه میکده ام

ره باز کنید, دلبری آمده است

ره باز کنید, دلبری آمده است
بر شیعه امام دیگری آمده است
در مطلع هشتم ربیع الثانی
میلاد امام عسگری آمده است

نگه به حال دلم کن که بابت تو فقط

نگه به حال دلم کن که بابت تو فقط

نشسته ام بنویسم ز ساحت تو فقط

دوباره قسمت من شد قلم به دست شوم

نشسته ام بنویسم به رخصت تو فقط

کسیکه دراین آستان مور شد

کسیکه دراین آستان مور شد
کمش را خریدند مشهورشد.

شبی بین راه سلیمان نشست
همان لحظه نور علی نور شد

شاعری می کنم و عاشق این نوکری ام

شاعری می کنم و عاشق این نوکری ام
تا که پر نور شود این دل خاکستری ام

همه جا مدح شما هست در اندیشه ی من
رهرو دعبل و دنباله رو حِمیَری ام

اشکم دو چشمه بر لب مژگان درست کرد

اشکم دو چشمه بر لب مژگان درست کرد
در خشکسالِ عاطفه باران درست کرد

بشکن دل مرا که شکایت نمی کنم
کار مرا همین دل ویران درست کرد

ای که در مَحْبَس گیسوی تو شب زندانی ست

ای که در مَحْبَس گیسوی تو شب زندانی ست
کار خورشید,به فرمان تو نور افــــشانی ست

سامرا نه ! که جهان سیطره ی قدرت توست
ای که در عرش تو را مرتبه ی سُلطانی ست

دکمه بازگشت به بالا