کجا روم غیر خانه ی تو؟ ، دری جز این در نمی شناسم
که جز در خانه ی تو مولا، پناه دیگر نمی شناسم
یگانه هستی و بی نظیری ، چه دلربایی چه دلپذیری
فقیر درگاهم و امیری، به غیر حیدر نمی شناسم
کجا روم غیر خانه ی تو؟ ، دری جز این در نمی شناسم
که جز در خانه ی تو مولا، پناه دیگر نمی شناسم
یگانه هستی و بی نظیری ، چه دلربایی چه دلپذیری
فقیر درگاهم و امیری، به غیر حیدر نمی شناسم
گوش کن ای دل حدیث نور را..
لالکن صوت دف و تنبور را
جور کن این وصله ی ناجور را
نوش جان کن خوشه انگور را
شکر خدا غیر از علی دلبر نداریم
ما جز نجف میخانه ای دیگر نداریم
شد رو سیه هر کس که رو بر جز علی زد
پس خوش به حال ما که جز حیدر نداریم
آمدی ای که از قبل خلقت
روح عرفانی اعتکافی
شیر مادر حلالت که حتی
سینهء کعبه را می شکافی
ای حاجتِ قدیمی دنیا! روا شدی
دنیای عرش بودی و دنیای ما شدی
دنیای بی تو ارزش خالق شدن نداشت
حُسنِ دلیلِ خلق، برای خدا شدی
علی جان پیمبر بود و جانان پیمبرها
علی آقای سلمان بود و مولای ابوذرها
بچرخاند خدا خورشید را دور سر ماهش
به قربان رجب اردیبهشت و مهر و آذر ها
حرف میرانم در اینجا از مقام آفتاب
نه غلط گفتم فقط گویم ز نام آفتاب
خوش سعادت بردم از این شعر خام آفتاب
هر کسی آقاست قطعا شد غلام آفتاب
ای به قربان مقامات و مرام آفتاب
دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد
آیات شادی آفرین تنزیل می گردد
لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد
دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد
من از ازل گدایم و او از ازل جواد
مثل رضا و مثل خودش بی بَدَل جواد
با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد
در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
خوشحال ازین غلامی و عرض ارادتم
همراه با ملائکه مشغول خدمتم
این لطف فاطمه است که داده لیاقتم
عبد علی و آل علی تا قیامتم
یا به این کوچه معروف گدارا نکشید..
یا کشیدید ز ما دست عطارا نکشید
رزق ما دیدنتان بود..غذا را نکشید!
ما گداییم،شما منت مارا نکشید!
مام مستجاب الدعوه،دلها را هوایی کن
نوای از نفس افتادگان را نینوایی کن
مرا بر سفره ی احسان خود بنشان تمام عمر
ولی ذکر لبم را یا علی موسی الرضایی کن