شعر ولادت اهل بيت (ع)

شعر مدح امام حسن عسگری

آسمان در طلوع یک خورشید

میکند روزهای خود تمدید

این چه نوریست در افق پیدا

این چه نوریست نور عشق و امید

ولادت امام حسن عسگری

دنیای با حضور تو زیباست واقعا

قطره کنار چشم تو دریاست واقعا

شاعر به عشق روی شما خط خطی کند!

اینجا قلم به شوق تو برپاست واقعا

سیب دو نیم فاطمه

او سفیر ِ نهضت ِ کرب و بلاست

پنجه های کوچکش مشکل گشاست

ناز او را عمه جانش می خرد

خنده ی او از حسین دل می برد

بر باد داده عاشقی

 

 بر باد داده عاشقی خاکسترم را

وقتی تو را دیدم زدم قیدِ سرم را

 ایل و تبارم کشته ی ایل و تبارت

نذر ِ تو کردم والدین و همسرم را

آخرین پیغمبر عشق

آمد از ره عید تبریک عاشقان 

غرق شادی گشته کل لامکان 

حضرت احمدبه دنیا آمده 

مژده ای از  حی اعلی آمده 

سحر گهی که خدا

سحر گهی که خدا در حرم هویدا بود
ز مکه عطر دلاویز عشق, افشا بود
ز سیل رحمت حق, عالمی مصفّا بود
حریم امنِ حرم, رشکِ عرشِ اعلا بود

صدای معجزه می‌آید

صدای معجزه می‌آید از پشت دری دیگر

خدا گل می‌کند در ربنای حنجری دیگر

خبر آورده: دارد سنگ‌باران می‌شود, ظلمت

ابابیلی که پر واکرده از پلک‌ تری دیگر

سالها بی تو

سالها بی تو درختان زمین بار نداشت

باغ با پنجره ای وعده ی دیدار نداشت

رود می رفت و فقط حسرت دریا می خورد

باد می آمد و رنگ رخ گلزار نداشت

آیت الله اعظمی

غم و غصه دوباره تحریم است

روز میلاد و  روز تکریم است

شب شب و روز عرض تبریک و

لحظات قشنگ تعظیم است

بزرگ خاندان

شب مستی و شور بسم الله

همه جا غرق نور بسم الله

شده وقت سرور بسم الله

لحظات ظهور  بسم الله

 

شب تجلی مهتاب

 زمینبه لرزه درآمد,شکست کنگره ها

 رهاشدند خلایق ز بند سیطره ها

 شبیکه آتش آتشکده فروکش کرد

 شبیکه خاتمه می یافت رقص دایره ها

 

یا رسول الله

لب نگار که باشد رطبحرام بود

زمان واجبمان مستحب حرامبود

فقیه نیستم اما به تجربهدیدم

بدون عشق مناجات شب حرامبود

دکمه بازگشت به بالا