طلوع چشم تو را افتاب باور کرد
هوای امدنت چشم را کبوتر کرد
ستاره هم به نوایی رسید از نورت
حضور سبز تو حال زمانه بهتر کرد
طلوع چشم تو را افتاب باور کرد
هوای امدنت چشم را کبوتر کرد
ستاره هم به نوایی رسید از نورت
حضور سبز تو حال زمانه بهتر کرد
یارب این بوی خوش از سمت جنان می آید
یا گل فاطمه (س) آن جان جهان می آید
یارب این نور صفات ازلی باقر (ع) توست
علم با آمدنش , رقص کنان می آید
یک سبد یاس در بغل دارم
آسمانی پر از غزل دارم
بی خودی شاعرم نکردی که
به سرم شور لم یزل دارم
آقا بیا که ناله زهرا شروع شد
پایان رسیده فاطمیه یا شروع شد؟
صدها گره نشسته به پیشانی ات, درست…
کاری بکن, جسارت اعدا شروع شد
چون گنبد و مزار تو شد زینت سما
پل می زند دلم به گلستان کربلا
باشم کنار تربت پاکت سفیر عشق
آیا شود که گوشه چشمی کنی به ما
سرچشمه ی تمامی اندیشه های ناب
دانش پژوه مدرسه ی عشق بو تراب
اوصاف پاکتان چقدر بی نهایت است!
یک خط ز مدحتان شده موضوع صد کتاب
باید به فکر قافیه های جدید بود
در شهر غمزده به هوای امید بود
باید به مثنوی پر و بال عقاب داد
شوری برای خلقت یک انقلاب داد
ما شیعه ایم و شیعه ی مولا شدن خوش است
در بین نوکران علی جا شدن خوش است
دریا علی و قطره تمامی کائنات
قطره به قطره راهی دریا شدن خوش است
چه حال خوشیچه مبارک سحری هست
پیـداست زسـاقــی ز دل ما نظری هست
تــا دورتریننقــطه دلــم اوج گرفته است
یعنی کهمقــرب شده و بـال و پری هست
و خدا خواست که ازهر بشری سر بشود
در دلش چشمهبجوشاند و کوثر بشود
سدره ی عشق از ایننهر تناور بشود
عالم از بوی خوشیاس معطر بشود
بهترین فرم غزل هایم برای مادر است
دفتر شعرم مزین از صفای مادر است
در قنوت هر نماز خود دعایم می کند
هرچه دارم در دو عالم از دعای مادر است
قلم افتاد روی نام شما
مِن ومِن کرد و گفت یا زهرا
قلمم ریخت قطره ای جوهر
تا رسیدم به واژه ی مادر