شعر ولادت اهل بيت (ع)

مظهر جود

روزی که روی نفس خودم پا گذاشتم

دل را به پشت خانه ی تو جا گذاشتم

بیمار چشم تو دل من گشت و بعد از آن

یک سو دگر طریق مداوا گذاشتم

پای گهواره

همیشه جای رقیه ست پای گهواره

و طفل را به بغل گاه جای گهواره

شروع میشود اینسان صدای گهواره :

بیاورید علی را برای گهواره

شه زاده ارباب

هستم همه شب یاد تو ای شه زاده

محتاج به امداد تو ای شه زاده

ای کاش که امر فرج امضا بشود

از برکت میلاد تو ای شه زاده

 سید مجتبی شجاع

 

فصل دل عشاق

روشن شب تار می شود از امشب

غم پا به فرار می شود می شود از امشب 

فصل دل عشاق علی اصغر

6ماه بهار می شود از امشب

سید مجتبی شجاع

 

سوگند به نامت …

تا نام شما روی لب ما باشد

روشنتر از این روز,شب ما باشد

سوگند به نامت ای علیِ اصغر

دم از تو زدن تاب و تعب ما باشد

سید مجتبی شجاع

باب الحوائج

غم خانه خراب می شود تا شش ماه

می سوزد و آب می شود تا شش ماه

هر کس که دعایی بکند از امشب

با لطف تو مستجاب می شود تا شش ماه

 سید مجتبی شجاع

 

خانه زاد کعبه

نگاهی کرد مولا جان گرفتم

نفس زد با دمش ایمان گرفتم

تکلم کرد و من قرآن گرفتم

و از او درس یک انسان گرفتم

نوکریِّ شاه عرب

با حرف و حدیث کعبه همراه شدیم

با نوکریِّ شاه عرب  شاه شدیم

در مکتب او صاحب این جاه شدیم

از خوب و بد زمانه آگاه شدیم

غرق تولّای ولی نعمت

فرصتی پیش آمده تا از رجب صحبت کنیم

سینه را غرق تولّای ولی نعمت کنیم

از شکاف کعبه با حال و هوای اعتکاف

تا طواف خالصی دور از نفاق وانحراف

قبله کواکب

بیا به شهر مدینه نگاه را حس کن

به دل سفر کن و نزدیک راه را حس کن

بیا به روی مسیح آفرین حق بنگر

شمیم یوسف بیرون ز چاه را حس کن

رباعیات ولادت امام جواد (ع)

آن گل که سرآغاز شکوفائی بود

رخسارۀ او بهشت رویائیبود

وقتی که درآغوش رضا می خندید

چون دیدن باغ گل تماشائی بود

با مهر تو دل سپهری ازنور شود

با یاد تو سینه وادی طور شود

تنها نه ز مقدم تو شاد است رضا

کز آمدنت فاطمه مسرور شود

ای گل که فضا معطر ازبوی بود

سرتا سریثرب همه مشکوی تو بود

وقتی که رضا تو را در آغوش گرفت

در دیدۀ او نقش گل رویتو بود

سید هاشم وفایی

 

مدح شش ماهه ی حرم

تا دولب با مدح طفل این حرم وا می شود

آسمان با احترامش تا کمر   تا می شود

کودک این خانواده عالم آرا می شود

منجیِّ روز حساب هیاتیها می شود

دکمه بازگشت به بالا