شعر ولادت اهل بيت (ع)

قمرانه

 

حیدرامشب دوباره بابا شد

طفلی آمد و زود آقا شد

مادریبا ادب پسر آورد

خوش به حال دل گداها شد

کنج هدف

 

باز انگار جهان حادثه در سر دارد

شهر یثرب سبدی یاس معطر دارد

جبرئیل است که تکبیر مکرر دارد

کودکی آمده که هیبت حیدر دارد

حیدر سپاه حسین

بهانه شدکه دوباره گدای تو بشویم

خداکند که همیشه برای تو بشویم

تمام هستی خود را دهیم جادارد

که زائر حرم باصفای تو بشویم

الفبای عاشقی

 

نامت شروع مبحث زیبای عاشقی ست

حا سین و یا و نون…الفبای عاشقی ست

 

هر کس که عاشقت شده فهمیده ست که

تنها فقط حسین معنای عاشقی ست

ازمعجزات نور

 

نوری بهنسل ساقی کوثر اضافه شد

ماهی بهروی دامن مادر اضافه شد

مولودیآمدونمک نان خلق شد

بررزقسفره ها دوبرابر اضافه شد

فطرس شدم

 

فطرس شدم که بال و پرم را شفا دهد

یا بر دل شکسته ز عشقش صفا دهد

بی اذن حضرتش که نباید نفس کشید

باید که او اجازه به این سینه ها دهد

احوال حضرت زینب

 

خواهرت دربهشت بس شاد است

قلبـش امشب ز ماتـم آزادست

زینب اینروزها چه خوشحال است

چونکه میلاد ایـن سه اولاد است

پسـر دخـت شـاه ایـران

 

اهـلزهـدی و  اهـل عرفانی

سیـد السـاجدیـن  سبحانی

توامـامـی ز  بعد بـابـایـت

روح کـل  نمـاز و  قـرآنی

شـاه دنیـا

 

ای حسینـیکه شـاه دنیـایـی

در تـو جمع استهرچه زیبایی

دست خالـی  ز درگهـت نـروم

بـس کریمی وبـس که آقایی

حسین آباد

 

دلبری که خرید دلها را

با نگاهشکشید دریا را

آسمان داشت میل عطر زمین

و زمینداشت میل بالا را

رحم الله عمی العباس

 

مردی از جنس عشق ,جنس بلور

مردی از تیره ازسلاله ی نور

 

مردی از جنس خاکعاشورا

تک سوار قصیده هایوفا

 

چشمه کوثر

و خدا خواست که از هر بشری سربشود

در دلش چشمه بجوشاند و کوثر بشود

سدره ی عشق از این نهر تناور بشود

عالم از بوی خوش یاس معطر بشود

دکمه بازگشت به بالا