زاهده ی باوقار..عالمه ی روزگار
معدن حجب وحیا،بانوی والاتبار
میوه قلب بتول، سیبِ درخت انار
ای حرم تو به قم، قبله هشت و چهار
شعر ولادت اهل بيت (ع)
دختری از اهل بیت آفتاب”
دختر لبخندهای مستجاب
از تبار لا فتی إلّا علی
وارث مَن عندَه علمُ الکتاب
شب را به پایان می رساند طلعت نورت
خورشید عالم خلق شد از برکت نورت
از کهکشان ها هم گذشته وسعت نورت
جبریل سر خم کرده پیشِ هِیبَت نورت
همین که ساده می چرخند بهجت ها به دور تو
همین که مثل اربابند رعیت ها به دور تو
یکی با اشک می آید یکی در بُهت می سوزد
تفاوت می کند طرز ارادت ها به دور تو
شوق نماز شکر پدرها چه محشر است
وقتی خبر رسیده که نوزاد دختر است
دختر چه دختریست کریمه مطهر است
در یک کلام مظهر الله اکبر است.
مظهرحجب و حیافاطمه ی معصومه
گوهر کشور ما فاطمه ی معصومه
مریم آل عبا فاطمه ی معصومه
جان به قربان تو یافاطمه ی معصومه
باز هم این دل هوای زلف دلبر کرده است
گوشه چشم غزل های مرا تر کرده است
مُشک مضمونش فضای شعر را پر می کند
واژه ها را زمزم نامش مطهر کرده است
با نگاهت، میزنم با قدسیان پر، در بهشت
میگذارم سر، بر این خاک معطر، در بهشت
آب سقاخانهات را هر زمان نوشیدهام
گوییا نوشیدهام از حوض کوثر، در بهشت
از حرم قرب خدای حسن
امر شده سجده به پای حسن
زر شدم از خاک عبای حسن
خلقت من بوده برای حسن
اگر بیقراری بگو یا حسن
که آرام گردد دلت با حسن
شب قدر نزدیک و ما سائلان
پناهی نداریم الا حسن
به نام جود به نام کرم به نام حسن
پس از کریم رسیده قلم به نام حسن
که گفته ربط ندارد حرم به نام حسن
شده تمام حرم ها علم به نام حسن