شعر ولادت اهل بيت (ع)

یا محمدُ یا علی

هرکس گرفته غیر تو ماوای دیگر
خیری ندیده از گداییهای دیگر
من روزی ام را از تو بی منت گرفتم
منت فراوان است درهرجای دیگر

ابنُ الجواد

سپاس و حمد خدا را که ناز و نعمت داد

به نسل‌های بشر ذات پاکِ فطرت داد

زبان برای تشکر، دهان برای بیان

نفس برای حیات و بدن به قدرت داد

ایها العشق

تو به ما نور را نشان دادی!
ایها العشق! ایها الهادی!

ای دلیلِ طراوتِ چشمه!
روشنابخشِ هرچه آبادی!

کبوتر حرم

اجازه هست مرغ دل, کبوتر حرم شود
و با فرشته های وحیِ عشق, هم قدم شود

اجازه هست این کبوتر نشسته در حرم
پر شکسته اش برای مدح تان قلم شود

محضر خورشید

نوبت عشق است و کاروبار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است

حرم یار

کسی که دستِ لطفش ، جانِ آهو را رها کرده،
کجا دست گنهکار و سیه رو را رها کرده؟

به هرسو میروم ، بویِ خوشِ عطرِ بهشت آید،
در این درگاه، یزدان، باغِ شب بو را رها کرده

یا امام رضا (ع)

یا ربِ وقت سحر تقرب شب هاست
رو به کریمان زدن عبادت لبهاست
بستر بیمار وعده گاه طبیب است
خیری اگر میدهند برکت تب هاست

اُخت الرّضا

تو مجموعه‌ی لطف‌ و جود و عطایی
تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی
تو دریاچه نه ؛ بَحر بی انتهایی
چه‌گویم‌که‌هستی؟چه‌گویم‌چه‌هایی؟
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی

بانوی عالم

طی شد شب هجران و مبارک سحر آمد
مژده بده ای دل که صبا خوش خبر آمد
در گلشن دین باز گل یاس در آمد
بانوی قم آمد ، غم عالم به سر آمد

حریم نور

در آن شهری که بانوی بهشتی چون تو هم باشد
سزاوارست نام هر خیابانش “ارم” باشد

رسیدی تا نشان ما دهی آن قبر پنهان را
بنا این است در قم، فاطمه صاحب حرم باشد

منم گدای معصومه

اینهمه بیشتر اضافه شدن
زدن بال و پر اضافه شدن
حال خوبیست بین این زوار
با دو چشمان تر اضافه شدن

عصمت الله

شب میلاد تو در قم شب میلاد زهرا شد
مدینه بوده ای اما قم از عطر تو احیا شد

شدی زهرا شدی زینب شدی جان در تن بابا
زمان شد تحت فرمانت زمین از جای خود پا شد

دکمه بازگشت به بالا