شعر ولادت اهل بيت (ع)

عرضِ ارادت

دوباره آمده ام شعرِ تــازه می خواهم
برایِ عرضِ ارادت اجــازه می خواهم

سکـوتِ شب زده ام را مـرور کن بانـو
بیا و بیــتِ مـرا بیــتِ نــــور کن بانــو

دخت موسی ابن جعفر(س)

آن کسانی که باورم دارند
سائل اما زر و دِرَم دارند
دوستان فقیر من، غنی اند
دیده بر صاحب کرم دارند

یا حضرت معصومه (س)

ماه ذی القعده و دلم امشب
میلِ پرواز تا خدا دارد
می روم سمت مقصدی روشن
از مسیری که نور می بارد

اخت الرضا(ع)

خانه‌ای که سایه‌اش موسی‌ابن جعفر می‌شود
خوشبحال آنکه در این خانه دختر می‌شود

از زیارت نامه‌ات پیداست بیش از آن ، رضا
از مقاماتت بگوید خلق کافر می‌شود

کریمه اهل بیت

دلم می خواست حدِّ فاصِلَ اش را کم کند با قم
کشیدم شاهراهی از دل سجّاده ام تا قم

چه وقتی بی اراده چشم من باریده الّا شب؟!
چه جایی بی اراده چشم من باریده الّا قم!؟

گل روی حسن

من کویرم آمدم تا ابر بارانم کنند
آتشم اما در این شبها گلستانم کنند

شب به شب این در زدن ها کار خود را می کند
هر چه باشم درد ، در این ماه درمانم کنند

یابن فاطمه

کریما دستگیرا فاتحا شاها جوانمردا!
بزرگا یکه تازا بی همانندا یلا فردا!

چه کس مثل تو صفین و جمل را زیر و رو کرده‌است!؟
الا شیر علی فرزند زهرا بی‌هماوردا!

یا حسن

قبل از حسین شیعه بگو ابتدا حسن
اِذن حسین گفتن ما هست با حسن

عمریست گفته ایم به صوت رسا حسین
عمریست گفته ایم بدون صدا حسن

یابن فاطمه

مثلِ شمعی که دلیلِ مرگِ یک پروانه است
غربتِ یک مرد گـــاهی از درونِ خانه است

دشمنان با زخمِ تیـــغ و دوستان زخمِ زبان
این شروعِ ماجرایی تلخ و بی رحمانه است

یا کریم اهل بیت

شد از مدینه‌ی پیغمبر آسمان روشن
ستاره روشن و شب روشن و جهان روشن

((ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد))
ستاره‌ای که از آن است کهکشان روشن

با اجازه از خداوند حسن
کیست امشب رب هر بنده؟!حسن!
میروم با ذوق در بند حسن
“هو” نوشتم جای پسوند حسن

حسن جانم

به نام خدای کرم‌ها؛حسن
نوشته به روی دل ما حسن
چنان عشق را کرده معنا حسن
که مائیم مجنون و لیلا حسن

دکمه بازگشت به بالا