دارد دلم هوای تو والا تبار را
خواهد بیان کند کمی از اعتبار را
باید بگوید از تو و یا ذوالفقار را
شاعر بساط کرده چنین نقش یار را
ترسیم کرده جای نگاهت بهار را
شعر ولادت اهل بيت (ع)
قلب کویر با تو بهشت خدا شده ست
قم قبله ی ارادت دل های ما شده ست
این خاک با حضور تو دارالشفا شده ست
اینجا حریم روشن آیینه ها شده ست
تو آمدی غزل انگیزهٔ ترانه بگیرد
تو آمدی که قلم طبع شاعرانه بگیرد
تو آمدی بخرد ناز از وجود تو بابا
تو آمدی که جهان رنگ دخترانه بگیرد
به یمن مقدمت دنیا گرفته باز جان بانو
منظم شد همینکه آمدی نبض زمان بانو
ملائک از کرامات تو می خوانند اشعاری
زمان رفت و آمد از زمین تا آسمان بانو
شمع محفل اگر سراج شده..
سوخته هستی اش حراج شده
زیر پا بوده و به سر رفته
بند نعلین بوده تاج شده
ای رحمت بی انتها، ای گوهر عشق
عرض سلامم خدمتت، ای خواهر عشق
مثل برادر، صاحب خیر کثیری
معصومه، ای خورشیدِ ذره پرور عشق
دریا به دریا رفته و گوهر به گوهر
دختر به مادر رفته یا مادر به دختر
دختر که دارد صحن ، مادر بی حرم نیست
شد زائر قم ، زائر زهرای اطهر …
باز هم این دل هوای زلف دلبر کرده است
گوشه چشم غزل های مرا تر کرده است
مُشک مضمونش فضای شعر را پر می کند
واژه ها را زمزم نامش مطهر کرده است
سلام ای ماه؛ ماهِ بیشتر از ماه، نورانی
سلام ای خواهرِ خورشید، ای «خورشیدپیشانی»
سلام ای رود؛ ای سرچشمهات دریای پاکیها
درود ای امتدادِ وحی، روحِ کوثر ثانی
اگر چه درد … اگر چه هزار غـم داریم
کنارِ حضرتِ معصومه ما چه کم داریم
کنارِ دختـرِ بـاران و خواهرِ خورشـــید
بهشت حرفِ کمی هست تا حرم داریم
همینکه رزق شب ما دعای حیدر شد
زمان فیض گدا زاده ها مقدر شد
ز شوق تا سحر آنقدر پر زده جبریل
که کوچه های مدینه تماماً از پَر شد
ابر رحمت مینشیند بر سر دوش نسیم
فصل باران است «بسم الله الرحمن الرحیم»
ای حدیث حا و سین و نون تو آغاز حُسن
السلام ای پیش تو تسلیم، دلهای سلیم