گُلِ لبخندِ رویت میزند طعنه به هر سُمبل
به نام نامیِ تو میشود آقا شکوفا گل
و ای بالا نشین مدح شما را میکند بلبل
اشعار ویژه (پیشنهادی)
خرمن غصه ها شرار گرفت
سوز را حملهء بهار گرفت
سینهء سبزه ها قرار گرفت
بلبل از پای غنچه خوار گرفت
عاقبت زلف تو را باد بهم می ریزد
دل از این لطف خداداد بهم می ریزد
حرف شیرین شده, فرهاد بهم می ریزد
اینکه می آیی و رخساره بر افروخته ای
من که جبریل نیستم بانو
از تو گفتن برای من سخت است
کار هرکس نبود کار تو بود
مادر فاطمه شدن سخت است
بین بستر در اوج تنهایی
بی صدا مانده شیونش انگار
با لبی تشنه از جفای زهر
لرزه افتاده در تنش انگار
حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند
دوتا کریم در عالم برای ما باشند
حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند
کبوتران همه راهی سامرا باشند
آنچه را داریم ما عیسی ابن مریم هم نداشت
قبل از او نه قبل تر,در چنته آدم هم نداشت
دم نمیزد نوح اگر از نام مولایم حسین
عمر طولانی که نه,کشتی محکم هم نداشت
چنان بخشیده حق بر فاطمه نام عزیزش را
که حتی برده بالا عزتش شأن کنیزش را
بساط فیض عالم بر رضای فاطمه بند است
مقرب می کند زهرای اطهر مستفیضش را
خانه ی صدیقه ی اطهر پناه اولیاست
چشم امید تمام انبیاء بر این سراست
بر در این خانه رفتن کار ختم الانبیاست
فاطمه دلبستگیِ شیر مردان بود… حیف!
خانه ی زهرا پناه بی پناهان بود… حیف!
رنگ پاییز به دیوار بهاری اُفتاد
بر در خانه ی خورشید شراری اُفتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت اُفتادن او ایل و تباری اُفتاد.
سرِ انکار , آخر کار , خواهد رفت بر دارش
خدایا جان من را هم اگر راضی است بردارش
چرا راضی شوم بر بیعتی که از همان اول
به سقط بار آتشبار زهرا بسته شد بارش؟
حوریه ی علی بدنت را عقب بکش
در سوخته است, زود تنت را عقب بکش
امروز که ز دنده چپ پا شده ست میخ
با احتیاط پیرهنت را عقب بکش