شعر شهادت حضرت علی اكبر (ع)
اربأ اربا
به قدش دوخته او چشم ترش را خیلی
جلب کرده نگه او نظرش را خیلی
زد به میدان و کشیده است علی وار علی
به رخ لشگر کوفه هنرش را خیلی
تا رجز خواند و شنیدند که هم نام علی ست
هدف سنگ گرفتند سرش را خیلی
بعد از آن ضربه که منقذ به سر اکبر زد
هی گرفتند همه دور و برش را خیلی
اربأ اربا تر از او نیست میان شهدا
داده آزار همین غم پدرش را خیلی
هر کجا دست کشیده است تن اکبر بود
آه،سوزانده مصیبت جگرش را خیلی
پیکرش را نتوانست خودش جمع کند
آخر این داغ شکسته کمرش را خیلی
در عبا چید به سختی بدن اکبر را
داشت تا خیمه هوای پسرش را خیلی…
محسن صرامی