شعر اربعین
ای وامدار چشمه تو
ای وامدار چشمه تو سلسبیل ها
ای کشتی نجات , چراغ سبیل ها
در بین نوکران شما دیده می شوند
موسی,مسیح,آدم و نوح و خلیل ها
استاد درس مکتب من زینب است و بس
پس ما رایت پای تو الا جمیل ها
یک قطره اشک حرمت باران گرفته است
آسان کثیر می شود اینجا قلیل ها
با منطق است اینکه”تو پروردگارمی”
دارم برای حرف خودم من دلیل ها
بی دست و پا رسیده و با دست و پا که نه
صاحب نفس شدند کنارت ذلیل ها
این اربعین نیامدن از پستی من است
باشد زیارت تو برای اصیل ها
هستم سگ رقیه به حد تواتر است
آخر مرا چه کار به این خرده قیل ها
با نیت دمشق گرفت استخاره ای
شد باز آیه های ابابیل و فیل ها
حق محبت تو کجا می شود ادا؟
با این غزل, قصیده و بحر طویل
حسین صیامی