کاش یک مرتبه …فقط یکبار
می شدم زائر نـگاهِ نـگار
می شدم زائر غبـاری که…
می دهد بوی عشق… بوی بهار
می رسیـدم به آرزوهـایم
معتکف می شدم در این دربار
حرمی در بقیع بنا می شد
وَ منِ بی قرار …با زوّار…
در حریمت برای همخوانی
می گرفتیم رخست از دلدار
اینکه رویا نبود…نزدیک است
مرگِ آل سعود …نزدیک است
کاش یک شب کنار هم باشیم
شب مـیلاد در حـرم باشیم
پرچمی روی گنبدت بزنیم
پایِ تو پای این عَلـَم باشیم
باید این صحن سنگفرش شود
شاعران فکـر چـارْدم باشیم
روبروی چـهار گلـدسته
دور از غصه ها و غم باشیم
لابه لای اذان مأذنه ها
فکر خُمِّ غدیر هم باشیم
این صعود و سرود… نزدیک است
مرگ آل سعود… نزدیک است
پنجـمین آفـتاب تابانی
از تبار عـُروج و عرفانی
نوه یِ پادشاه عشقی و…
یادگاریِ شاه مـردانی
پسر سجده و نماز و دعا
پدر صدق و کـَظم و احسانی
علـّت رزق ُو روزی حاتم
سایه ای بر سر سلیمانی
تو تمـامی آبروی مـَنی
چه به پیش همه… چه پنهانی
با تو ربِّ وَدود …نزدیک است
مرگ آل سعود …نزدیک است
تیرهایت همیشه در هدف است
هر دوتا ریشه ات پُر از شرف است
مادرت دخترِ کریم حرم
پدرت وارث شَهِ نجف است
گـوهـر ناب نسل اربابی
دُرْ تو هستی و فاطمه صدف است
روز میلاد تو پر از نور و …
شعر و شور امیرِ لوکـَشف است
حـق شناسم اگر شناختـَمت
روز پرواز یار ما عـرفه َست
ندبه خوان فصل سود…نزدیک است
مـرگ آل سعود نزدیک است
حسین ایمانی