شعر وروديه محرم

قصد کرده است از وطن برود

قصد کرده است از وطن برود

پنجمین رکن پنج تن برود

 

این حسین است که غریب شده

کاش می شد که با حسن برود

او به هر حال می شود عریان

چه نیازی ست با کفن برود!

هر چه کردند جان معجر من

نگذاری که پیرهن برود

 قسمت می دهم اجازه نده

شمر با پا روی بدن برود

نگذاری که نیزه کندی

جای پهلوش بر دهن برود

 نکند بی حسین برگردی

نکند آبروی من برود

علی اکبر لطیفیان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا