شعر شهادت امام حسن (ع)
تا که جان هست گدایم به عطایای حسن
تا که جان هست گدایم به عطایای حسن
سرمه ی چشم ترم خاک کف پای حسن
مقصد سیر و سلوکم شده کوه کرمش
غرق احسان شده ام در دل دریای حسن
مادرم خادمه ی مادر مظلومه ی او
پدرم تعزیه دار غم بابای حسن
خوب رویان جهان مست مه طلعت او
برده غارت دل من زلف چلیپای حسن
الدّخیلم شده بر قاسم گلگون کفنش
سر من باد فدای گل رعنای حسن
غصه هایش نتوانم که شمارش بکنم
خم شد عالم کمرش از غم عظمای حسن
پیش چشمان حسن مادر او را کشتند
آه… مادر شده ورد لب شبهای حسن
گفت: لایوم کیومک دَمِ آخر به حسین
ریخت زینب به هم از ذکر “حسین وایِ “حسن
حسین رضایی(حیران)