شعر شهادت امام باقر (ع)
تو که بر چشم
تو که بر چشم خلق جا داری
نوری و جلوه ی خدا داری
نور چشمان حضرت سجاد
ریشه در باغ هل اتی داری
ثمر نخل احمدی که نسب
ز حسین و ز مجتبی داری
پسر سیّد البُکاء هستی
سرگذشتی پر از بلا داری
یادگاری ز لاله های عطش
بر دلت داغ کربلا داری
تو غروب سپیده را دیدی
عمّه ی قد خمیده را دیدی
همه جا گرد غصه پاشیدند
با سر تیغ و نیزه گل چیدند
دست های سیاه بر سر تو
سنگ های کبود باریدند
چشم هایی که گریه می کردند
سیلی و تازیانه می دیدند
مردم کوچه ی یهودی ها
دور سرها مدام رقصیدند
بی ابالفضل, کودکان یتیم
روی خشت خرابه خوابیدند
این همه غم که بر سرت آمدند
کودکیِ تو را رقم می زد
علی صالحی
سلام.نذر سفیر عشق به روزیم.التماس دعا
(پایگاه اشعار آیینی علی رضا خاکساری)