شعر ولادت حضرت زهرا (س)

حرفی از غصه ها و غم ها نیست

حرفی ازغصه ها و غم ها نیست

اضطرابی میان دنیا نیست

مثل امشب, شبی از این شبها

این قدربا صفا و زیبا نیست

بی پناه وفقیر و مسکینی

از زمین تا خود ثریا نیست

آمدی وستاره باران شد

دیگر امشب خدیجه تنها نیست

آمدهآسمان به پا بوست

به گمانمبرای ما جا نیست

غیر اینکه شده پذیرایت

افتخاریبرای دنیا نیست

ردپایت به خاک پیدا شد

تازهدنیا شبیه دنیا شد

هیچ کس ازتو مهربان تر نیست

تو نباشیخدیجه مادر نیست

آمدی وحرامیان دیدند

حضرتآفتاب ابتر نیست

از جهنمشود جهنم تر

در بهشتیکه حوض کوثر نیست

به گمانمعلی بدون شما

مرد مشکلگشای خیبر نیست

مثل توبانویی  در این دنیا

دلبخواهکنیز و نوکر نیست

غیر خاکقدومتان خانم

هیچ خاکیامیر پرور نیست

من کجاو تو و عنایاتت

کردهدیوانه ام کراماتت

عرش یعنیمقام بالایت

جنت مرکزیکف  پایت

هست آهنگدلنشین خدا

ربناینماز شبهایت

نشنیدهکسی در این عالم

دلرباتر ز نام زهرایت

معجزاتپیمبری دارد

گوشه ایاز نگاه اسمایت

جز علی دلنمی دهی به کسی

چقدر رفتهای به بابایت

هدیه توبه ساکنان زمین

یازده تاجناب عیسایت

من اسیرماسیر آزادت

سر و جانمفدای اولادت

ای پناهگره گشای حسین

حضرتمنتهی الرجای حسین

بوده درهر زمان و  هر جایی

نامنورانی ات عصای حسین

منشاءمهربانی ارباب !

هست مدیونتو و فای حسین

لقبت شدغروب روز دهم

حضرت هاجرمنای حسین

کشته مارا « غریب مادرِ» تو

روضه خوان سر جدای حسین

التماسدعا , دعای فرج

زائر پنجشنبه های حسین

ایامید قبیله سلمان

پسرترا به داد ما برسان

محمد حسین رحیمیان

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا