در جوار علی
دلش برای رسیدن به او قرار نداشت
کسی که مهر علی داشت ; روزگار نداشت
نجف هوای دلش خالی از زمستان است
نجف کنار علی فصل جز بهار نداشت
انار قسمت زهرا و روزی علی است
وگرنه باغ خداوند هم انار نداشت
قسم به جان تو بتخانه مانده بود هنوز
به احترامت اگر کعبه مستجار نداشت
اسیر وعده ی ناب فمن یمت یرنی ست
وگرنه میثم تمار میل دار نداشت
به لافتای علی میخورم قسم که به جز
علی دگر احدی شأن ذوالفقار نداشت
درست کرد علی لحظه لحظه محشر را
شکست تیغ علی تا غرور خیبر را
خبر رسید که اللّه بی قرار علیست
عیار ذات خداوند هم عیار علیست
فدای هِمَّت مردانه ی غلامش که
هنوز میثم تمّار روی دار علیست
کنار بال ملائک به آسمان برسد
سگی که دربدر شهر شوره زار علیست
رسانده است خودش را به حوض کوثر او
دل امینی عاشق اگر شکار علیست …
… نوشته شاعر دیوانه ای به دفتر عشق
“خدا شناس شود هر که در جوار علیست”
نظر به روی خدا کرده در کنار علی
کسی که زائر هر روزه ی مزار علیست
بلال گفته اذان با دل رسول اللّه
به شوق اشهد ان علی ولی اللّه
گذاشت پا به سر جاده ی سراب به دست
همین دو چشمه ی اشکی که داشت آب به دست
چقدر ; یوسف مصری ; به سجده افتاده
مقابل رخِ خورشیدِ آفتاب به دست
غلام قنبر حیدر همان سلیمانی ست
که کرد خاتم او را ابوتراب به دست
گرفته بود رسول مکرّم اسلام
برای مدح علی دائما کتاب به دست
زمان جنگ علی ذوالفقار کم آورد
همینکه داد علی ناگهان شتاب به دست
گرفته دُرِّ نجف را میان آغوشش
که داشت حب علی را دل رکاب به دست
قسم به خلقت هفت آسمان و “مافیهم”
فقط علیست “یداللّه فوق ایدیهم”
علی رضوانی