شعر مناجات امام حسين (ع)
دلم تنگ شده
برسانید به آقا که دلم تنگ شده
دلم از دوری تو سنگ تر از سنگ شده
من فقط مال توام پس برسانم به خودت
من که دنبال توام پس برسانم به خودتحال من لحظه به لحظه همه درد است و غم است
سوختن مرهم دلتنگی ِ داغ حرم است
آه در آه نفس می کشم و می سوزم
آه در کنج قفس می کشم و می سوزم
دلِ بیچاره مگر جز تو کسی هم دارد
با همه داشته ها بی تو همش کم دارد
من حسینی نشدم تا که رفاهم بدهند
زخم خوردم که مگر پیش تو راهم بدهند
روضه در روضه فقط اشک پناهم داده
من اگر آمده ام فاطمه راهم داده
ای فدای تنِ در دشت رهایت ای عشق
بهتر از اشک نداریم برایت ای عشق
منبر نیزه ی تو قبله نمایم شده است
روضه ی تشنگی ات راه گشایم شده است
کوفه از تشنگی ات خنده کنان بر می گشت
لبت از خون گلوی پسرت تر می گشت
بسترم پر شده از یاد تو ای کشته ی اشک
زنده ی اشکم و امداد تو ای کشته ی اشک
حسن کردی