شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت زينب (س)
رخ تو آینه ی صبح
نهان ز من ز چه رو , روی نیلفام کنی ؟
ز چیست روز مرا , تیره تر ز شام کنی ؟
درِ بهشت کنی باز و زود می بندی
چه می شود نگه نیمه را تمام کنی ؟
از آن لبی که ز من خواهشی نکرده , بخند
بخند ؛ ورنه به من خنده را حرام کنی
شنیده ای که جواب سلام من ندهند
چه کار با دو جهان ؟ گر تو یک سلام کنی !
نماز نافله خواندی , ولی قیام نداشت
چرا به حرمت من , این همه قیام کنی
رخ تو آینه ی صبح و آفتاب علی ست
چو آفتاب چرا میل روی بام کنی ؟
به شوق دیدن تو دیده خواستم ؛ زین پس
نصیب دیده ی من گریه ی مدام کنی
حاج علی انسانی