دارد به دوشش کعبه هم شالِ عزایت
عالم برای تو غمین هست و خدایت
جبریل هم گریَد از این غم در غم تو
او هم نشسته همچو ما در روضههایت
شکر خدا غم جز غمت در دل نداریم
شکر خدا هستیم در بزم عزایت
جنت نمیخواهیم ما را این جهان بس
جنت در این دنیاست آن صحن و سرایت
بعد از خدا دستم به سوی تو بلند است
لطفی نما و باز آقا کن عنایت
– – –
وای از دمی که خواهرت از روی تل دید
با نیزهای آمد حرامی زد به پایت
حالا سرت بر روی دامان رقیه است
میآورد از حرمله پیشت شکایت
حسن کبیری